درحال بارگذاری

گروه: فرهنگ/ایران شناسه: ۱۷۴۲۶۱۶ شهریور ۱۴۰۰ - ۴۷ : ۱۹ بازدید: ۷۸۶دیدگاه: ۰

قدر آزادی بیان را بدانیم

قدر آزادی بیان را بدانیم امروز هر ایرانی منصف به هر جای جهان که سفر کند با افتخار می‌تواند از رایحه دلنواز آزادی در کشور خویش سخن بگوید.

پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، مدتی قبل کتابی تحت عنوان «شیطان بزرگ، شیطان کوچک» خاطرات «العیزر تسفریر با نام مستعار گیزی» را مطالعه کردم. العیزر تسفریر آخرین نماینده اطلاعاتی دستگاه جاسوسی رژیم اشغالگر قدس «موساد» در ایران بود. این کتاب با ترجمه فرنوش رام در سرزمین‌های اشغالی به چاپ رسیده است. کتاب شیطان بزرگ شیطان کوچک با همان شکل ترجمه‌شده‌اش وارد ایران شده است. «العیزر تسفریر (گیزی)» در دوران تب‌زده پیش از انقلاب اسلامی، یک مقام امنیتی رژیم اشغالگر قدس در ایران بود که در کتاب خاطرات خویش، به همکاری‌های دو کشور می‌پردازد. او در این کتاب بیش‌ترین بخش از نوشتار خود  را به دیدنی‌ها و شنیدنی‌هایش از رویدادهای انقلاب اسلامی اختصاص داده است.
خانم فرنوش رام که این کتاب را ترجمه کرده یک اسرائیلی است که کاملاً هم به زبان عربی و هم به زبان فارسی تسلط دارد. خانم رام سالیان دراز دست‌اندرکار و پیگیر امور سیاسی دو کشور رژیم اشغالگر قدس و ایران بوده و از پیچ‌وخم سیاست‌های دو کشور آگاهی دارد.
نویسنده در این کتاب هرچند اهداف خاص خود را دنبال می‌کند؛ ولی چون به وقایع‌نگاری حوادث انقلاب پرداخته بسیاری از حقایق را می‌توان از درون آن دریافت.
با مطالعه این کتاب نقش رژیم اشغالگر قدس در سیاست‌گذاری‌های ایران کاملاً هویدا می‌شود. در این مقال قصد بررسی این کتاب نیست ولی تنها به یک نکته از صدها نکاتی که در کتاب بدان پرداخته‌شده اشاره می‌شود. نویسنده کتاب «الیعزر تسفریر» در فصل نخست کتاب، از آشنایی خود با یک تحصیلکرده‌ ایرانی به نام کامبیز در اوایل دهه‌ هفتاد میلادی اشاره می‌کند. وی می‌گوید: «در یکی از دیدارها میهمانی به نام کامبیز، نظر مرا جلب کرد. کامبیز مردی دلپذیر با چهره‌ای دل‌نشین و رفتاری بسیار دلپسند بود. او تقریباً هم‌سن من به نظر می‌رسید. در آن ایام، هر دوی ما در اوج جوانی و در سال‌های دهه سی از عمر خود قرار داشتیم. بسیار هوشمند و آگاه بود. چند زبان خارجی را بدون هیچ نقص و ایرادی به روانی زیاد تکلم می‌کرد، کامبیز از مادری فرانسوی ‌زاده شده بود و یک مقام ارشد امور تحقیقات در ساواک بود».
 روند دوستی این دو نفر بسیار صمیمانه می‌شود به‌طوری‌که او بارها به سرزمین‌های اشغالی مسافرت می‌کند و در آنجا مهمان العیزر می‌شود.
الیعزر درباره‌ اولین سفر کامبیز به سرزمین ‌های اشغالی می‌گوید:
«کامبیز در اولین سفرش به اسرائیل مشتاق بود که همه‌چیز را ببیند و از هر چیزی آگاه شود. برای آگاه شدن از امور مربوط به ارتش دفاعی اسرائیل، به‌ویژه نیروی هوایی تمایل و اشتیاق قوی از خود نشان می‌داد.
کامبیز همانند سایر میهمانانی که از کشورهای برخوردار از حکومت غیردموکراتیک به اسرائیل می‌آمدند، هنگامی که می‌شنید ما اسرائیلی‌ها تا چه حد آزادانه و در چه ابعاد گسترده‌ای از امور کشورمان انتقاد می‌کنیم به‌ویژه در انتقاد از عملکرد و سیاست‌های رهبران کشور هیچ باکی نداریم و در همه‌جا و در صدر آن، از طریق رسانه‌های گروهی، دائم رهبران موردانتقاد قرار می‌گیرند، سخت منقلب شده بود. او به‌ویژه از این‌که می‌شنید همگان آزادانه حتی لطیفه علیه رهبران مملکت بیان می‌کنند، به هیجان درمی‌آمد. او از شنیدن این لطیفه‌ها در شگفت می‌ماند، چراکه در ایران کسی جرئت نمی‌کرد آشکارا انتقادی بر زبان آورد، چه رسد به بیان لطیفه در مورد رهبران مملکت».
این‌ها اعترافات یک اسرائیلی است که از زبان یک مأمور ارشد ساواک ایران بیان می‌کند.
شاید وجود یک چنین فضای پلیسی و اختناق‌آمیز در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، برای نسل‌های پس از انقلاب اسلامی که در فضای آزادی تنفس کرده، قابل‌درک نباشد. جوانان امروز ما از زمانی که چشم‌باز کرده‌اند و قدرت تمیز و تشخیص پیدا کرده‌اند متوجه شده‌اند که مردم آزادانه
 صحبت می‌کنند، به‌راحتی از مسئولان انتقاد می‌کنند و آن‌ها را زیر سؤال می‌برند. جوانان دیده‌اند که مردم به‌راحتی در کوچه و خیابان، منزل، اداره، تاکسی‌ها و خطوط واحد، محافل و مجالس و اجتماعات زبان به انتقاد از مسئولان امر می‌گشایند و حتی لطیفه می‌سرایند؛ اما خطری نیز آن‌ها را تهدید نمی‌کند. البته برای به وجود آمدن چنین فضایی که رایحه دلنواز آزادی از آن استشمام می‌شود هیچ‌کس منتی بر سر مردم ایران ندارد. مردم ایران خودشان با تکیه‌ بر رهبری امام خمینی رضوان‌الله تعالی علیه یک نظام مستبد و فضای اختناق‌آمیز قیام کردند، خون دادند، شکنجه شدند، شهید شدند و آزادی را به ارمغان آوردند. این خواست ملت بود. خواستی که متناسب با شأن و منزلت این ملت بود.

امروز دیگر یک اسرائیلی که عمر دوران دولت غاصبانه‌ آن‌ها از چند دهه بیش‌تر نمی‌گذرد نمی‌تواند در نوشتارهایش به خود ببالد که یک ایرانی از وجود فضای دموکراتیک در اسرائیل شگفت‌زده می‌شود؛ زیرا آن استبدادی را که همان ایادی اسرائیل در قبل از پیروزی انقلاب بر مردم ما تحمیل کرده بودند به دست ملت ایران شکسته شد و امروز ملت ایران می‌تواند ادعا کند در یکی از دموکراتیک‌ترین نظام‌های حکومتی زندگی می‌کند. نظامی که می‌خواهد همه‌چیز را در قالب اسلام تعریف کند.
شگفت‌آور اینکه عده‌ای همین نظام جمهوری اسلامی را به استبداد و ممانعت از آزادی بیان متهم می‌کنند. این افراد مغرض می‌خواهند همه مرزهای تعریف‌شده آزادی را در هم شکنند و با ساختارشکنی علیه حقوق مردم، جامعه را به سوی آنارشیسم به پیش ببرند. بدون تردید آزادی بیان با همه ارزش و اعتبار و ضرورتی که برایش متصور است، محدودیت‌هایی نیز دارد. محدودیت‌های آزادی، حرمت حقوق سایرین است. این حقوق اگر نادیده گرفته شود مسلماً آزادی نتیجه عکس خواهد داد.
امروز هر ایرانی منصف به هر جای جهان که سفر کند با افتخار می‌تواند از رایحه دلنواز آزادی در کشور خویش سخن بگوید.

دکتر نصرالله شفیعی

اشتراک گذاری:
  • لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/17426کپی شد

  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زیان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
    • پربازدیدترین ها
    • شبکه های اجتماعی
    • بازار
    • آخرین اخبار
    سایت تجاریایران تک دکورفروشگاه طبیب