پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، در سراسر ایالات متحده آمریکا، موجی از آزار و اذیت، حملات، و تهدیدهای خشونت آمیز وجود داشته و این موضوع در سه دهه گذشته نیز بیش از پیش شده است که مقامات مدنی و دولتی و خانوادههای آنها را هدف قرار داده و میدهد. آمریکا کشوری است که با اعمال خشونت آمیز شکل گرفته و بر اصولی بنا شده است که همچنان مدعی به اصطلاح آزادی بیان و دموکراسی مضحک نژادپرستانه میباشد اما ارزشی به کرامت انسانی قائل نبوده و نیست. با این حال خشونت و سایه شوم ویرانگر آن با انگیزههای سیاسی، امروز به طور نگران کنندهای در آمریکا فراگیر شده و چشم انداز سیاسی این کشور استکباری را در معرض تحولات غیرمنتظره قرارداده و چه بسا ارمغان این خشونتهای سیاسی و اجتماعی که با رشد تفکرات نژادپرستی و پُررنگ شدن شکافتهای اجتماعی و سیاسی در آمریکا همراه گشته، رنگ و بوی مسلحانه بخود بگیرد و منجر به جنگ داخلی گردد و این کشور غارتگر را در گرداب ناامنی و هلاکت قرار دهد و فروپاشی آن را جهان به نظاره نشیند.
در سال گذشته، نشریه آمریکایی مجله تایم، تهدیدهای خشونت آمیز، آزار و اذیت، و حملاتی را که مقامات دولتی و خانوادههای آنها را هدف قرار میدهند، ردیابی کرده است. این مجله میگوید؛ گزارشهای خبری، سوابق عمومی و مصاحبه با کارشناسان و مقامات در تمام سطوح دولتی، تصویری از ملتی را ترسیم میکندکه اساسیترین نهادهای آن از ادارات انتخابات گرفته تا شوراهای شهر، ادارات بهداشت شهرداری، کلاسهای مدارس و حتی سیستمهای کتابخانههای عمومی با ارعاب بیامان در حال تهدید شدن هستند.
برخی موارد از خشونتهای شدید انجام شده اخیر، از شورش در ساختمان کنگره ایالات متحده در 6 ژانویه 2021 که برای جلوگیری از تأیید انتخابات ریاست جمهوری جوبایدن بوده تا حمله 28 اکتبر فرد شروری به خانه نانسی پلوسی در سانفرانسیسکو که با چکش شوهر وی را مضروب مینماید؛ همه و همه این شواهد و مصداقها حکایتگر آن است که خشونتهای متعدد مسلحانه، فراگیری حس برتریجویانه سفیدپوستان و بروز افراط گرایی سیاسی به گوشه گوشه آمریکا و حتی به کلاسهای درس و رسانههای اجتماعی این کشور سرایت کرده است. نکته دیکر دراین زمینه که مهم است یادآوری شود این موضوع است که بر اساس سوابق پلیس کنگره، سال گذشته بیش از 9600 تهدید علیه اعضای کنگره ثبت گشته که نسبت به سال 2016 تقریباً ده برابر شده است.
در گزارش مجله تایم آمده است: اما سیاستمداران برجسته تنها مورد اهداف این تهدیدها نبودند. تهدیدات علیه قضات فدرال در شش سال گذشته400 درصد افزایش یافته است و در سال 2021 به بیش از 4200 نفر رسیده است. از 583 بخش بهداشت محلی که توسط محققان دانشگاه جانز هاپکینز مورد بررسی قرار گرفتند، 57 درصد گزارش کردند که کارکنان مورد هدف تهدیدهای شخصی و سایر اشکال آزار و اذیت قرار داشتند. وزارت دادگستری ایالات متحده مجبور شد برای مبارزه با ارعاب مقامات دولتی، گروههای ویژه جداگانه ایجاد کند، یکی بر تهدید کارکنان آموزش و پرورش، و دیگری بر تهدید مدیران انتخابات. طبق بیانیه دانشگاه مذکور، تاکنون بیش از100 نفراز این افراد دعوت تحقیقات جنایی فدرال را جهت همکاری پذیرفته و اجابت نمودهاند.
کلارنس آنتونی که 24 سال شهردار خلیج جنوبی فلوریدا بود، میگوید: «رهبری محلی در حال تبدیل شدن به یک جنگ تمام عیار است. مقامات با همسایههای عصبانی برخورد میکنند. این برخورد بد باعث شده به فرزندانشان حمله کنند، وقتی به خواربارفروشی میروندبه اعضای خانوادهشان حمله کنند.آنها انتظار این رفتار را نداشتند.
آنتونی اکنون مدیر اجرایی لیگ ملی شهرها است، یک شبکه حمایتی برای بیش از 2700 دولت شهری. در نظرسنجی که نوامبرگذشته منتشرشد،87 درصد ازمقامات محلی افزایش حملات را گزارش کردند و 81 درصد گفتندکه شخصاً آزار، تهدید یا خشونت فیزیکی را تجربه کردهاند. آنتونی میگوید: «این جدی است. این یک روند واقعی است و سیستم حکومت محلی آمریکا را مختل میکند.»
بسیاری از این آزار و اذیتها، مغایر با قانون اساسی و مغایر با آزادی بیان است. مراجع بالادستی این امر را به مقامات محلی واگذار کرده تا تهدیدها را رصد و بررسی نمایند تا رمزگشایی گردد که کدام تهدیدها امنیت آنها را به مخاطره میاندازد. به گفته تحلیلگران، آنها همچنین به طور نامتناسبی مقاماتی را که زنان یا رنگین پوستان هستند هدف قرار میدهند. چندین مقام دولتی به تایم گفتند که افزایش تهدیدات خشونت آمیز؛ بودجه ایالتی و محلی را تحت فشار قرارداده است واقداماتی مانند استخدام نگهبانان مسلح برای خانه هایشان، نصب شیشههای ضدگلوله در ادارات دولتی محلی، سرمایه گذاری درمشاوره تروما برای کارکنان، و اختصاص زمان و منابع به مواردی مانند آموزشهای تیراندازی فعال و نظارت بر ایمیلها وتماسهای تلفنی که ممکن است حاوی پیامهای تهدیدآمیز باشد ضمن آن که تحت الشعاع قرار داده آن را الزامی و ضروری نموده و باید این گونه موارد نیز به مجریان قانون گزارش شود.
بیشتراین تهدیدها توسط افراد محروم یا مجرمان عادت انجام نمیشود. کارشناسان میگویند که آنها توسط آمریکاییهایی انجام میشود که در محیط گفتمان سیاسی خشن بوده و از این محیط است که تهدیدات و خشونت امری عادی گشته است. به گزارش نظرسنجی دانشگاه واشنگتن در اوایل سال جاری ، از هر سه آمریکایی یک نفر از آنان( 40 درصد از جمهور خواهان و 23 درصد از دموکراتها) میگویند که آنها معتقدند خشونت علیه دولت میتواند توجیه شود. راشل کلینفلد پژوهش گرمی گوید: "احساسات سیاسی خشونت آمیز که از سوی گروههای حاشیهای برگزار، تقویت و تشدید میشود توسط احزاب بزرگ سیاسی محروم هدایت میشوند." "اکنون ، دیدگاههای خشونت آمیز توسط گروه راست گرا به جامعه تحمیل میشود و در گروه چپ گرا هم در حال رشد است." با این نگاه میتوان انتظار داشت که این موج افراط گرایی همزمان هم باعث سرخوردگی در جامعه شود و هم منافع مردم و جامعه را به شکل جدی مورد تهدید تهدید قرار دهد.
مقامات میگویند که پذیرش خشونت آمریکاییها به عنوان ابزاری سیاسی، پیش از این اتفاقات؛ غیرقابل باور و غیرقابل توصیف بوده که به خاطر تصمیمات شدید غیر ضرور بوروکراتیک، باعث تهدید و آزار و اذیت شده است. بخش قابل توجهی از این تهدیدها و افراطی گریها ناشی از عملکرد تند و موضع گیری رسانههای اجتماعی در خصوص مسائل اصلی و حاشیهای سیاسی کشور از جمله انتخابات ریاست جمهوری 2020 و امثال آن است که باعث عصبانیت مداوم در جامعه گشته و پمپاژ خشونت مینماید، لذا به عنوان مثال و مصداق میتوان گفت که هواداران رئیس جمهور پیشین ترامپ به طور دروغ ادعا میکنند که در انتخابات سال 2020 تقلب صورت گرفته و بایدن با تقلب گسترده رییس جمهور آمریکا شده است. و قس علهذا تا به آخر...
موضوع خشونت و جنگ داخلی و فروپاشی آمریکا به حدی جدی است که «باربارا والتر» کارشناس برجسته «خشونت سیاسی»، در یکی از پرفروشترین کتابهای سال آمریکا تحت عنوان «چگونه جنگهای داخلی آغاز میشود»، مینویسد: «هیچکس نمیخواهد باور کند که دموکراسی محبوبش در حال افول است یا به سمت جنگ پیش میرود. اما بر اساس برخی مشاهدات، جنگ داخلی دوم آمریکا از قبل آغاز شده است». این نویسنده شهیرآمریکایی در ادامه این بحث و دیدگاه خود تصریح میکند: «تا زمانی که آمریکا این مسئله را تشخیص ندهد و تهدید را جدی نگیرد، مردم قادر به فهم فوریت چالش نیستند و نمیتوانند به سرعت اقدامات اصلاحی را آغاز کنند.»
خشونت ها و تهدیدها به قدری جدی است که مقامات و مدیران سیاسی و اجرایی محلی در جای جای آمریکا حاضر به ادامه مسئولیت خود نیستند از جمله آنیزا هررا ، مدیر انتخابات غیرحزبی درشهرستان گیلسپی، تگزاس، او پس از استعفای خود و معاونانش در ماه آگوست، با استناد به تهدیدات مداوم مرگ، هجوم و آزار و اذیت، به یک روزنامه محلی گفت: "در بعضی مقاطع، شما فقط باید از خود مراقبت کنید." وی در نامه استعفا خود نوشت: "تعهد زندگی من به این شغل پایدار نیست."
درحالی که اکثریت قریب به اتفاق آمریکاییهایی که این تهدیدها را انجام میدهند، آن را عملی نمیکنند. کارشناسان میگویند، چشم انداز تبدیل شدن به یک هدف هنوز هزینههای قابل توجهی دارد. شانون هیلر، مدیر اجرایی ابتکار عمل Bridging Divides ، که یک گروه تحقیقاتی غیرحزبی مستقر در دانشگاه پرینستون میباشند و خشونت سیاسی را ردیابی میکنند، میگوید: " وجود خشونت و تهدید و آزار قطعا این فضای را برای یک جامعه برای بحث در مورد آزادیهای اساسی به مخاطره انداخته و زمینههای دستیابی به راه حلهای مد نظر را کاهش و تحت تأثیر قرار میدهد." در تجزیه و تحلیل اخیر از 400 تهدید برای هدف قرار دادن مقامات محلی ، گروه هیلر نشان داد که 40 ٪ مربوط به انتخابات، 30 ٪ مربوط به آموزش و 29 ٪ مربوط به موضوعات بهداشتی و COVID-19 است. در هرصورت آمریکاییها انتظار ندارند که اوضاع بهبود یابد. در نظرسنجی CBS News/YouGov در ماه اوت ، 64 ٪ از پاسخ دهندگان گفتند که آنها معتقدند که خشونت سیاسی شدت خواهد یافت و با افزایش فزایندهای به پیش خواهد رفت.
«باربارا والتر» این پژوهشگر آمریکایی میگوید: در ژانویه سال 2022 ، 34 ٪ از آمریکاییهای در نظرسنجی گفتند که استفاده از خشونت علیه دولت گاهی اوقات خوب است. هفت ماه بعد ، بیش از 40 ٪ گفتند كه آنها معتقدند جنگ داخلی حداقل در 10 سال آینده تا حدودی احتمال دارد. دو سال پیش ، هیچ کس در مورد جنگ داخلی دوم آمریکا صحبت نمیکرد. امروز رایج است.آیا ترسهای آمریکا از بین رفته است؟ متداول ترین سؤالی که در مورد کتابم از من پرسیده میشود که چگونه جنگهای داخلی شروع میشود: و چگونه میتوان آنها را متوقف کرد این است که آیا یک جنگ داخلی میتواند دوباره در ایالات متحده اتفاق بیفتد. بدبینان استدلال میکنند که دولت آمریکا برای هر کسی برای به چالش کشیدن بسیار قدرتمند است. برخی دیگر استدلال میکنند که جدایی هرگز اتفاق نخواهد افتاد زیرا کشور ما دیگر به طور پاک در امتداد خطوط جغرافیایی تقسیم نمیشود. هنوز دیگران به سادگی نمیتوانند باور کنند که آمریکاییها شروع به کشتن یکدیگر میکنند. با این حال ، این اعتقادات مبتنی بر این ایده اشتباه است که یک جنگ داخلی دوم مانند اولی به نظر میرسد. این نخواهد بود.
اگریک جنگ داخلی دوم در ایالات متحده آغاز شود ، این یک جنگ چریکی خواهد بود که توسط چندین شبه نظامی کوچک درسراسر کشور گسترش یافته است. اهداف آنها غیرنظامیان خواهند بود- عمدتا گروههای اقلیت ، رهبران مخالف و کارمندان فدرال. قضات ترور خواهند شد ، دموکراتها و جمهوریخواهان معتدل به اتهام جعلی، کلیساهای سیاه و کنیسههای بمباران شده، به زندان میروند، عابران پیاده توسط تک تیراندازها در خیابانهای شهرکشته میشوند و مأمورین فدرال در صورت اجرای قانون فدرال ، با مرگ تهدید میشوند. هدف این خواهد بود که قدرت دولت فدرال و کسانی که از آن حمایت میکنند، کاهش یابد، ضمن اینکه گروههای اقلیت و مخالفان سیاسی را نیز به تسلیم وا میدارند.
ایالات متحده هنوز در جنگ داخلی نیست. اما یک گزارش در سال 2012 توسط سیا در مورد شورشیان ، علائم را تشریح میکند. براساس این گزارش، هنگامی که خشونت پایدار توسط افراط گرایان به طور فزاینده فعال ، یک کشور شورش را تجربه میکند؛ در این مرحله، افراط گرایان خشونت آمیز از سلاحهای پیشرفته مانند دستگاههای انفجاری بداهه استفاده میکنند وشروع به حمله به زیرساختهای حیاتی(مانند بیمارستانها ، پلها و مدارس) میکنند نه فقط افراد. این حملات همچنین تعداد بیشتری از مبارزان را شامل میشود که برخی ازآنها تجربه جنگی دارند.براساس این گزارش، غالباًشواهدی وجوددارد،"نفوذ شورشی و براندازی خدمات ارتش، پلیس و سازمانهای اطلاعاتی".
دراین مرحله اولیه جنگ داخلی، افراط گرایان در تلاشند تا جمعیت را مجبور به انتخاب طرفین کنند، تا حدودی با نشان دادن به شهروندان که دولت نمیتواند آنها را ایمن نگه دارد یا نیازهای اساسی را تأمین کند. هدف این است که با انکار دولت و حمایت فزاینده از اقدامات خشونت آمیز، جنگ داخلی گسترده تری را آغاز کنند.
«باربارا والتر» میگوید: کارشناسان جنگ داخلی میدانند که دو عامل کشورها را در معرض خطر جنگ داخلی قرار میدهد. ایالات متحده یکی از این عوامل خطر را دارد و به طور خطرناکی نزدیک به دوم است. هیچ فاکتور خطر از 6 ژانویه کاهش نیافته است. اولی جناح گرایی قومی است. این اتفاق میافتد که شهروندان در یک کشور خود را بر اساس هویت قومی ، مذهبی یا نژادی به جای ایدئولوژی، در احزاب سیاسی سازماندهی کنند. مورد دوم، سازمانی و تشکیلاتی است. این زمانی است که دولت نه کاملاً دموکراتیک و نه کاملاً استبدادی است. چیزی ما بین آن دو است. جنگهای داخلی تقریباً هرگز در دموکراسیهای کامل، سالم و قوی اتفاق نمیافتد. آنها همچنین به ندرت در استبدادیهای کامل اتفاق میافتد. خشونت تقریباً همیشه در کشورهای وسط رخ میدهد-کسانی که شبه دموکراسیهای ضعیف و ناپایدار دارند. به علاوه جناح گرایی ترکیبی هم خطرناک است.
ما همچنین می دانیم که چه کسی تمایل به شروع جنگهای داخلی دارد، به ویژه آنهایی که بین گروههای مختلف قومی، مذهبی و نژادی جنگیدهاند. این همچنین برای ایالات متحده خوب نیست. گروههایی که تمایل به متوسل شدن به خشونت دارند، فقیرترین گروهها نیستند بلکه گروهی است که زمانی از نظرسیاسی مسلط بوده است اما قدرت را ازدست داده است. این از دست دادن وضعیت سیاسی است - احساس نارضایتی که در آنها جایگزین میشود و هویت کشورشان متعلق به آنها نیست - که تمایل به ایجاد انگیزه در این گروهها برای سازماندهی دارد. امروز، حزب جمهوری خواه و پایگاه آن از رأی دهندگان مسیحی ، در نتیجه تغییرات جمعیتی ، موقعیت غالب خود را در سیاست و جامعه آمریکا از دست داده است. سفید پوستان کمترین رشد جمعیتی در ایالات متحده را دارند و دیگر در حدود سال 2044 اکثریت جمعیت را نخواهند داشت. با توجه به اینکه آمریکا چند قومیتی، چند صدایی و قطبی است، موقعیت آنها رو به کاهش خواهد بود و نتیجه آن باعث افزایش نارضایتی خواهد شد. و ترس از آنچه در پیش است باعث شد، افرادی که تحت رهبری و حمایت ترامپ بودند در 6 ژانویه 2021 به ساختمان کنگره حمله کنند، آنان معتقد بودند که آمریکا را از این آیندهای که در پیش رواست و به فلاکت و نیستی خواهد افتاد نجات خواهند داد و در این مبارزه کاملاً پیروز خواهند شد.
در این خصوص نقد و تحلیل فراوان است و قطعا آمریکا در مسیری قرار گرفته است که میتواند این کشور از سوی قدرت طلبان حزبی و طرفداران آن ها با تهدیدات و خطرات عدیده داخلی مواجه گردد و کیان و موجودیتش سست و متزلزل شود.آیااین اتفاق رقم زده خواهد شد و دنیای شاهد فروپاشی تاریخی ابرقدرتی دیگر خواهد بود؟
دکتر اسدالله افشار
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/71170