پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، 12 ارديبهشت سال 1358 یادآور یکی از تلخ ترین روزهای حساس حیات انقلاب اسلامی میباشد. در این روز استاد مرتضی مطهری که عالمی مجاهد، فقیهی نواندیش، فیلسوفی بیبدیل و اندیشمندی دلسوز بود و از جایگاه ویژه و ممتازی در حوزه و دانشگاه برخوردار بود به توسط گروه انحرافی و التقاطی فرقان به شهادت رسید و حذف فیزیکی زود هنگام این عالم عامل فرزانه تا به امروز خسارات جبران ناپذیری را به پیکره علمی حوزه و دانشگاه وارد ساخته است که خلاء آن بعد از 43 سال به خوبی احساس میشود و هیچ گزینهای که بتواند جامع الاطراف باشد و در میان حوزه و دانشگاه و همچنین جوانان و دانش پژوهان مقبول باشد جایگزین این شهید عالی مقام نشده است.
خساراتی که از این رهگذر بر حوزه و دانشگاه وارد گشته آن چنان عظیم و سنگین است که آن را در عمل و در جغرافیای علمی کشور کاملا احساس میکنیم و از نبود چنین شخصیت متفکری که جامعه محروم از خدمات فکری، علمی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی وی شده است، در مییابیم که چه انسان فرهیخته و آگاه به مقتضیات زمان و مکان را از دست دادهایم و دشمن چه زیرکانه و با چه شناخت عمیقی این سرمایه حیات بخش را شناسایی و به شهادت رسانده است.
استاد شهید مطهری درد و دغدغه دین داشت و در این مسیر با هرگونه انحراف و التقاطی که ساحت دین را خدشهدار میساخت مبارزه مینمود و محکم در برابر شكلگيري انديشههاي التقاطي چه در حوزه و چه در دانشگاه و محیطهای آموزشی با قاطعیت ایستادگی داشت و با کتب، مقالات، سخنرانیها، سمینارها و میزگردهای علمی به دفاع از آرا و اندیشههای ناب دینی میپرداخت و با صراحت درکلام و گفتار و طهارت باطنی پاسخگوی شبهات بودند.
ایشان هیچگاه از پاسخگویی طفره نرفتند و خود و افکار خود را در معرض نقد قرار دادند و همین خصیصه و ویژگی او را محبوب عام و خاص نموده بود و همگان با او ارتباط صمیمی داشتند و از مصاحبت و ازدرس و بحث و سخنرانی وی نه خسته میشدند و نه کسل و در زمان خروج از جلساتی که وی حضور داشتند، نشاط و فرح بخشی از چهرهها کاملا هویدا بود و حتی اکنون که نوارهای سخنرانی ایشان گاهی پخش میشود همین شور و حال را میتوان در چهره کسانی که به سخنان ایشان گوش فرا دادهاند حس کرد و دریافت به چه نشاط آگاهی بخشی رسیدهاند که وصف ناپذیر است.
باید متاسفانه و در عین ناباوری اعتراف و اذعان داشت بعد از 43 سال همچنان در فقدان چنین عالم وارسته بینظیر جامع در علم و کلام و اصول میسوزیم و میسازیم و کسی تا کنون نتوانسته است خلاء وجودی ایشان را پر کند که اگر مثل اویی آمده بود شاید شاید شاهد اوضاع آشفته پریشان فعلی در عرصههای علمی، پژوهشی و تحقیقی نبودیم و کرسیهای آزاد اندیشی فارغ از هر نوع نگاه حکومتی و سیاسی و با هربینش و تفکر با وجود چنین اندیشمندی میتوانست پا بگیرد و فضای تنگ نظرانه علمی کشور را تلطیف نماید و آثار آن باعث انسجام و استحکام مبانی حوزه، دانشگاه و حاکمیت گردد و بالتبع آن جامعه نیز با آرامش و حق انتخاب میتوانست به ساحل امن رسد و با فراغ بال با وجود گزینشهای متعدد بهترین گزینش را برگزیند و نقش خود را در رشد، توسعه، پیشرفت و بالندگی کشورش ایفا نماید.
امروز خلاء وجود استاد شهید مطهری بیش از هر زمان در جامعه اسلامی ما احساس میشود. فقدان او گروههای نفوذ و استحاله در حوزههاي فکري – معرفتي را بار دیگر جرأت بخشیده تا عرضه اندام نمایند تا اندیشههای التقاطی خود را به ذهن و افکار جوانان ما رسوخ دهند و آنان را از مدار اندیشه و دین خارج سازند. کار التقاط، ایجاد شبهه و تردید در روح و روان جوانان است و این مهم اگر تحقق یابد، مفاهیم و ارزشها در نظر آنان پوچ و بیارزش گشته و پایههای انحرافی در ایشان شکل گرفته است و استحاله با کمک التقاط تحقق مییابد. آیا نباید حوزه و دانشگاه متعهد برای این امر خطیر چاره اندیشی کنند؟ آیا مثل مطهریای وجود دارد که شجاعانه و بی پروا و بدون عافیت طلبی به دل چنین انحراف واضح و آشکار و خطرناک بزند و جوانان را از این گرداب هلاکت نجات بخشد و دستان ایشان را گرفته و به ساحل نجات رساند؟
در این سال ها حوزه و دانشگاه چند مطهری به جامعه معرفی کردهاند؟ کاش هر کدام لااقل یک مطهری در این سالهای دور از شهید مطهری برای جامعه تربیت کرده بودند تا جوانان ما با راه بلد متخصص از التقاط نهراسند و طعمه بانیان مکتب التقاط نگردند! پاسخگوی این شرایط نه چندان مساعد فکری و علمی کشور متوجه کیست؟ حوزههای علمیه یا دانشگاههای ما؟ البته منکر تلاش حوزه و دانشگاه در حفظ حریم علم و فقاهت نبوده و نیستیم اما احساس میشود این تلاشها و زحمات با توجه به گسترش پایگاهها و شبکههای اجتماعی مخرب که نقش بسزایی درهجمه افکار التقاطی و انحرافی دارند کافی نبوده و میبایست اندیشمندان دلسوز متعهد حوزه و دانشگاه با هم اندیشی مجدانه و با همت و عزم علمی و ایمانی، جبهه خود را با تسلط بر موضوعات روز قویتر و مستحکم تر نمایند و با استدلالهای متقن عقلی؛ شبهات را پاسخ و جامعه و جوانان را در برابر انحراف و التقاط واکسنه نمایند و چون شهید مطهری خود به استقبال شبهات و پرسشهای آتی بروند و پاسخ لازم هریک را با زبان علمی ارائه نمایند تا منحرفان فکری نتوانند از خلای ایجاد شده مانور دهند و شرایط را هرچند کوتاه تا مدتی به نفع خود و اندیشههای التقاطی خود مصادره و رقم زنند.
اعتقاد راسخ دارم هم در حوزه و هم در دانشگاه فرهیختگانی وجود دارند که میتوانند جای خالی استاد شهید مطهری را پر کنند اما این فرهیختگان باید با جدیت وارد صحنه شوند و اندیشهها و ظرفیتهای علمی خود را به جامعه بروز دهند و حکومت نیز موظف است شرایط علمی و فرهنگی کشور را به گونهای مدیریت نماید که این فرهیختگان به خوبی و با توانمندی به جامعه شناسانده شوند و جامعه و جوانان از اندیشه و افکار مفید و سازنده آنان بهرهمند گردند.
به طور قطع اگر شهید مطهری امروز زنده بود در برابر هجوم افکار التقاطی منحرفان و التقاط اندیشی آنان میایستاد و با روشنگری و آکاهی بخشی معرفتی تمام پشت پرده ايدئولوژي آنان را افشا میکرد و نقاب از رخ افکار متعصب سراسر جمود ایشان بر میداشت تا هویت و خاستگاه فکری رسوب زده قهقهرایشان برملا گردد.
در خاتمه این یادداشت کوتاه سالروز شهادت استاد مطهری را در 12 اردیبهشت ماه گرامی داشته و این حزن و اندوه فراوان را که با غم فراق و هجران استاد قرین است به تلخی پاس میداریم و به جامعه فرهنگی کشور، معلمان عزیز که چو شمع میسوزند تا شاید به امید خداوند مطهری دیگری به جامعه معرفی نمایند؛ این روز را به یاد آن استاد سفر کرده که روز معلم نامگذاری شده است تبریک و تهنیت گفته و دستان پرمهر و افکار سازنده و مفیدشان را بوسیده و براین بوسه افتخار میکنیم. با صدای رسا به همه معلمان این مرز و بوم میگویم؛ معلمان عزیز دوستتان داریم.
دکتر اسدالله افشار
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/60577