پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، چندی پیش درباره خطر تحریف دیدگاههای امام خمینی مطلبی نوشتم. در آن یادداشت تأکيد کردم منظور از تحریف، تفسیر نابجای سخنان و مواضع امام است. تفسیر دیدگاههای امام نه بدان معنا که خود امام میگوید بلکه به آن معنایی که دشمن میخواهد و میپسندد. بدون تردید این تحریف بسیار خطرناک است. از این جهت که مردم بدون آنکه خود بخواهند به اسم پیروی از امام خمینی دنبالهرو دشمنان فکری و اعتقادی امام میشوند. در چنین فضای غبارآلود تحریف، تشخیص حق بسیار مشکل میشود. در این نوشتار نمونهای از نقشه دشمنان و وادادگان را در تحریف دیدگاههای امام خمینی ذکر میکنم:
سایت «جرس» به عنوان ارگان اتاق فکر فتنه سبز در لندن، در تاریخ پنجم خرداد ۱۳۹۲، مقالهای تحت عنوان «آیتالله خمینی در برابر آیتالله خمینی» منتشر کرد. این مقاله خواستار انتقام از امام و رهبری به واسطه تحریف مکتب امام (ره) توسط امثال خاتمی و موسوی شده بود:
«ما محتاج نظریهای مناسب با فضای سیاسی برای گذار هستیم. این گذار باید بر گسل شکاف میان اطرافیان آیتالله خمینی رخ دهد. یک دسته از شاگردان آیتالله خمینی همراه آقای خامنهای هستند. دسته دیگر در عوض، چند سال است (خصوصا پس از جنبش سبز) به دموکراسیخواهی [!!] نزدیک میشوند.
در این دسته موسوی و کروبی و خاتمی و هاشمی و برخی اعضای بیت خمینی هستند. استراتژی ما باید مانور روی این شکاف باشد. در این دید نباید با آیتالله خمینی همان معاملهای را کرد که با آقای خامنهای میکنیم. آقای خمینی را باید به عنوان بخشی از تاریخ نقد کرد، منتها توجه کرد که او به همراه بیتش همچون متنی است که دو قرائت هرمنوتیکی کاملا متضاد از آن میشود کرد...
البته که دموکراسی تعریف مشخصی دارد و یحتمل، دموکراسی دینی بیمعناست. با این حال آقای خمینی و مجموعه سخنان او در وضعیت کنونی سیاست ایران، حکم متن مقدس قرآن یا انجیل را دارد. در قرآن و انجیل هم آیاتی داریم که به خونریزی و قتل تشویق میکند و هم آیاتی که به رحمت و بخشش و نوعی انسانگرایی توصیه میکند.
یک راه برخورد این است که نگاهی ذاتگرا داشته باشیم و بگوییم این متون کلا تولیدکننده خشونتاند. یک راه دیگر هم همین است که همچون نواندیشان دینی بر آیات انسانگرایانه این متون مقدس بیشتر تأکيد کنیم و به عنوان مثال آیات جهاد و خونریزی را تاويل کنیم (مثلا آنها را فقط مربوط به زمان خاص نزولشان بدانیم) در یک جامعه مذهبی روش دوم بیشتر جواب میدهد»!
جرس در ادامه مینویسد:
«محتملا در وضعیت خاص ایران تا اطلاع ثانوی آیتالله خمینی حکم متن مقدسی را دارد که باید آن را به نفع خود تأویل کرد. هیچ اندیشیدهایم چرا عده زیادی در میان اندیشمندان دنیا از لاک گرفته تا مارتین لوتر و سروش و مجتهدشبستری کوشیدهاند بگویند دین با دموکراسی یا حقوق بشر سازگار است، به جای اینکه بر تضاد این دو به نحوی ذاتگرایانه انگشت نهند؟
یکی از توجیههای مهم این رویکرد آن است که توجه شود دین از منظر هویتی برای بسیاری از انسانها مهم است و بر این اساس بهتر است دموکراسیخواهان یا حقوق بشر دوستان بهجای آنکه خود را در برابر دین قرار دهند، از نیروی آن استفاده کنند. هکذا است داستان آقای خمینی در وضعیت بغرنج کنونی ما در ایران...
قرار نیست دموکراسی را با معیار خاتمی و هاشمی بسنجیم. البته که دموکراسی معیارهایی مستقل دارد. بلکه قرار است کوشش کنیم شکاف را عمیقتر کنیم.
در این نگاه، اصلاحطلبانی چون هاشمی یا خاتمی در حال شدن و تغییر به واسطه فشار از سوی بدنه حامیشان نگریسته میشوند نه هویتهایی لزوما ثابت. برای این شدن و تغییر البته آنان را باید مورد خطاب قرار داد و نقد کرد».
آنچه آورده شد فقط یک نقشه دشمن برای تحریف آرمانهای امام خمینی است.
تنها راه مبارزه با تحریف دیدگاههای امام خمینی، شناخت دقیق، عمیق و همه جانبه دیدگاههای امام به استناد آثاری است که از ایشان برجای مانده است.
دکتر نصرالله شفیعی
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/62701