درحال بارگذاری

گروه: فرهنگ / حوزه قرآن و فعالیت های دینی/ایران شناسه: ۲۶۴۳۱۱ آبان ۱۴۰۰ - ۰۶ : ۲۰ بازدید: ۴۷۵دیدگاه: ۰

خاتم خوبان نبوّت رسيد

خاتم خوبان نبوّت رسيد در سحر آمد خبری دلگشا - سر زده خورشيد اميد و رجا - علت خلقت شده است آشکار

پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»،

در سحر آمد خبری دلگشا
سر زده خورشيد اميد و رجا
علت خلقت شده است آشکار
رفت خزان، گشته عيان نوبهار
اُُستُن کاخ ستم از هم گسيخت
طاق بنای بت الحاد ريخت
روح خدا بر تن هستی دميد
عرش برين داد به دنيا نويد
خاتم خوبان نبوّت رسيد
جان جهان، فخر رسالت رسيد
سَرو، به رقص آمد و سوسن شکفت
روز برآمد، شب يلدا نهفت
شبنم شادی به رخ گل نشست
تازه شد آن عهد قديم الست
باد صبا مژده ی ديدار داد
باده به ياران زِ خُم يار داد
زلف زمين پيچش ديگر گرفت
شور جوانی، فلک از سر گرفت
مرغ غزلخوان، غزلی نو سرود
غنچه ی بستان به برِ گل غنود
از صدف خلقت ارض و سما
بر شده يک گوهر جنّت نما
نور بباريد ز صهبای يار
از قدم رحمت پروردگار
يا نبی و يا نبی و يا نبی
ای به فدای رخ پاکت، اَبی
عاشق رخسار توام يا نبی
مست تولّای توام يا نبی
چشمه ی چشمت ز بهشت آمده
گوهر عشقت به سرشت آمده
ای شِکر آخر و ملح نخست
کو دل پاکی که تو را، او نجست
ای نبی خاتم و آغاز عشق
فاش شد از نور دلت راز عشق
شهد کلامت شِکر افشان شده
سيره ی تو اسوه ی نيکان شده
مکه ز ميلاد تو مِهرانه شد
بتکده تبديل به ويرانه شد
سَرور ابرار، سلامٌ عليک
مخزن اسرار، سلامٌ عليک
قبله ی حاجات، سلامٌ عليک
نور سماوات، سلامٌ عليک
مهبط آيات، سلامٌ عليک
روح عبادات، سلامٌ عليک
معهد و ميعاد، سلامٌ عليک
جامع اضداد، سلامٌ عليک
شاهد و مشهود، سلامٌ عليک
احمد و محمود، سلامٌ عليک
سيّد لولاک، سلامٌ عليک
زينت افلاک، سلامٌ عليک
ای گل بی خار فدايت شويم
بی تو محال است هدايت شويم
عطر جنان از گل سيمای توست
هستی ما بسته به ايمای توست
چرخ به پايت سپر انداخته
رايت حق، دست تو افراخته
هر که محمّد، سر و سامان اوست
مهر و محبّت، همه مهمان اوست
شُکر خدا يار، نگهدار ماست
زانکه اطاعت زِ نبی کار ماست
منذر و هادیِ بشر، احمد است
مکتب او تا به ابد، سرمد است
جمله رسولانِ خداوندگار
خادم خاتم به همه روزگار
فرش، غباری زِ قدم های اوست
عرش، نمی از يَم صهبای اوست
يار، فرستاد به سوی زمين
از همه ی انس و ملک، برترين
چهره اش از مِهر، فروزنده تر
از همه ی خلق خدا، بنده تر
ثاقب و مه همچو کمان است و تير
در نظر، ابروی رسول کبير
خيل خلايق به نگاهش اسير
خُلق عظيمش به عوالم، امير
زلف سياهش شده بر ما کمند
واله ی او جمله بنی آدمند
دوش به عشقت قلم، «عدنان» گرفت
يک صله از حضرت جانان گرفت
غرق گناه آمده ام محضرت
عقده ی دل باز کنم در برت
من پسر دخت توام يا رسول
اذن دخولم بده جان بتول
در غم ديدار تو جان، سوخته
چشم دلم بر در تو دوخته
سوختگان غم خود شاد کن
از من دلخسته کمی ياد کن
موسم ميلاد فروزنده ات
دل بنوازم، به گل خنده ات
ای پدر منجی کلّ بشر
جان به لب آمد، برسان آن پسر
تا به جهان پر شود آيين تو
دوخته ام چشم به آمين تو
خامنه ای نايب «ابن الحسن»
دور نگه دار زِ رنج و مَحَن

سیّد مسعود علوی

اشتراک گذاری:
  • لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/26431کپی شد

  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زیان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
    • پربازدیدترین ها
    • شبکه های اجتماعی
    • بازار
    • آخرین اخبار
    سایت تجاریایران تک دکورفروشگاه طبیب