پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، به یاد دارم؛ در اوایل دهه ۹۰ فیلمی سینمایی به ظاهر؛ در گونه دفاع مقدس ساخته و بر پرده سینماها درآمد و در نهایت به ایستگاه شبکه نمایش خانگی رسید. این فیلم، در برنامه هفت شبکه سه سیما نقد شد . منتقد مجرب برنامه با اشاره به فضای کلی حاکم بر فیلم، رو به کارگردان گفت:《هنگام تماشای فیلم شما حس کردم کاری هالیوودی را می بینم. چرا که آدمهای فیلم شما شباهتی با آدمهای جنگ نداشت.》
پاسخ کارگردان عجیب بود! او خطاب به منتقد برنامه گفت:《 از دیدگاه شما خوشحالم و خیلی خوب است که کار مرا با کارهای هالیوودی مقایسه می کنید!》
این پاسخ مسلما گویای دو نکته است:
اولا: جناب کارگردان هیچ شناختی نسبت به مقوله دفاع مقدس و ابعاد و اطراف آن ندارد.
دوم:شناخت وی از هالیوود نیز سطحی است و جدی انگاشته نمی شود.
روشن است که منظور منتقد برنامه غیر واقعی بودن آدمهای جنگ یا دفاع به مقدس در آینه فیلم هدف نظر است. یعنی اینکه بسیجی و رزمنده فیلم از حیث نداشتن باور و مشی دینی و نوع مواجهه با مسئله جنگ تحمیلی و دفاع مقدس و چگونگی روبرو شدن با دشمن، از جنس رزمندگان دوران دفاع مقدس نیستند و از منظری- مثلا - شبیه به آدمهای فیلم های هالیوودی است.
درک این منظور دشوار نبود . اما چرا آقای کارگردان این نکته و گزاره و معنا را درک نکرد. آیا دست به تجاهل زد؟ در نگاه خوشبینانه خیر. او چون درکی از دفاع مقدس نداشت و چون اراده ای قوی برای مطالعه بخشی بزرگ و مهم از تاریخ معاصر را نداشت و چون در پی انتقال ارزشها و واقعییات دفاع مقدس به مخاطب در قالب سینما به عنوان یک تعهد دینی و وجدانی و ملی نبود ؛شناخت بایسته را از دفاع مقدس و آدمهای آن و ... بدست نیاورده بود. حالا چرا در تجربه ای سینمایی و حرفه ای، به سراغ موضوع سترگ دفاع مقدس رفته بود، نمی دانم. اما این را خوب و بدرستی می دانم که روایت بد و نادرست و غیر دقیق از پدیده ای تاریخی و ارزشمدار و ارزش آفرین چون دفاع مقدس، می تواند مصداق تولید و ترویج ضد ارزش معنا شود. جالب است بدانید که در دوران پیش و پس از پیروزی انقلاب-بنا به اذعان برخی ازی اهالی قلم- برخی قلم به مزدهای معاند، برای قلب ارزشها و تحریف ذات مقاطعی تاریخی ، شروع به قلم فرسایی کردند. آنها آثاری ارائه کردند که در ظاهر -مثلا- مدافع استقلال ایران از تفکر لیبرالی بود اما در واقع تفکر ضد دینی و مارکسیستی را القا می کرد یا در نگاه اول؛ در تمجید از مقاومت و دفاع مقدس به چشم می آمد اما، در بطن، انگیزه رزمندگان از جان فشانی را صرفا عرق ملی توصیف می کرد. حال آنکه مهمترین انگیزه رزمندگان از رزم و ایثار، دینی = (اسلامی) بود .
آنچه بیان شد، بهانه اشاره و تاکید بر این مهم است که برای بازتاب دفاع مقدس (و اساسا هر مفهوم و مقطع سترگ تاریخی و ارزشمدار ) در قاب سیما و بر بستر امواج صدا و بر پرده سينما،" شناخت دقیق و تعهد "دو شرط ناگریز است. معن این حرف، این است که ما نباید برای روایت دفاع مقدس از کارگردانی درجه چندم و نامانوس با دفاع مقدس بهره ببریم. نباید کاری در حوزه تاریخ اسلام و انقلاب اسلامی و...را به کارگردان و گروهی سپاریم که به زعم ما مهمترین ویژگی شان، جایگاه هنری و فنی آنهاست . همه می دانیم بزرگترین جفا در حق دفاع مقدس، تهی کردن آن از ذات و ارزشهای آن است. پس وقت عوامل برای کاری در حوزه دفاع مقدس، دست و دلمان بلرزد و با ساده نگری، کاری ارائه ندهیم که دقیقا در راستای اهداف جنگ نرم بدخواهان یعنی وارونه نمایی واقعیتها و ارزشها توصیف می شود. بله ،کاری سخت است اما، بنا به تولید و وجود آثاری پذیرفتنی مانند" موقعیت مهدی" یا مانند "مختار نامه" یا ....شدنی و به دور از ذهن و نظر نیست.
پژمان کریمی
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/68348