پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، در بحثِ معیار انسانیت به شش معیار بر میخوریم: یک) علم و دانش؛ دو) خلق و خوی انسانی مانند محبت؛ سه) اراده (تسلط انسان بر نفس خود)؛ چهار) آزادی از جبرها و اسارت قدرتها)؛ پنج) مسولیت گرایی و تکلیف اندیشی؛ شش) زیبایی گرایی معنوی و انسانی.
اشاره میشود که هر کدام به تنهایی شرط لازم انسانیت هستند ولی شرط کافی نمیباشد و اگر همه این ارزشها به طور هماهنگ و درحد اعلی و با جهت گیری الهی، در انسانی رشد کند او انسان کامل است و چنین انسانی برگزیده از طرف خداوند، خلیفه و جانشین او در زمین خواهد بود. پس در حقیقت فرایند تکاملی انسان ازخود آگاهی انجام میپذیرد. انسان با تمام ظرفیت علمی و عملی نامحدودش جز با یاد الهی و جز در بارگاه او آرام نمیگیرد.
از منظر قرآن کریم، انسان به منظور امتحان وآزمایش که زمینه ساز سعادت حقیقی اوست پا به این جهان گذاشته است تا با حسن اختیار خویش، طریق عبودیّت خداوند را برگزیده و طی کند و از این رهگذر به مقام قرب الهی و خلیفه اللهی نائل گردد.
ضرورت دارد از نگاه مفسران صاحب نظر یادآورشوم؛ انسانشناسی بهعنوان موضوعی بنیادین جایگاهی والا در ساختار عقیدتی ادیان و مکاتب دارد. اسلام بهعنوان تنها دین الهی مصون مانده از تحریف، متضمن دیدگاهی جامع و منطبق بر یافتههای علمی در موضوع انسانشناسی میباشد که به صورت گسترده در قرآن کریم منعکس شده است. نگارنده تلاش دارد در این یادداشت کوتاه با بهره گیری از نظرات و دیدگاه اندیشنمندان از همین زاویه و دریچه نگاهی به جایگاه انسان در نظام آفرینش داشته باشد. امید این مختصر، مفید ارائه شود.
از آنجا که جهان مادّی و موجودات دیگر، تأمین کننده محیطی ممکن و مناسب برای این امتحان وابتلا هستند، به تبع وجود انسان خلق شده و جامه وجود بر تن کردهاند. خداوند در قرآن کریم انسان را به واسطه نیروی عقل و اندیشه بردیگر موجودات برتری داده و به وی کرامت ذاتی بخشیده است. امّا با رجوع به تمامی آیات دراین زمینه مشخّص میشود که کرامت حقیقی انسان، نوعی کرامت اکتسابی است که در سایه ایمان و عمل صالح و در پیش گرفتن تقوای الهی به دست میآید و همین نوع کرامت است که ملاک حقیقی برتری انسان بردیگر موجودات است و او را به مقام خلیفه اللهی نائل می کند. در مورد این مقام باید گفت که مقامی تکوینی بوده و به شاخصههای وجودی و کمالات شخص خلیفه بستگی دارد.
لازم به ذکراست که استعداد رسیدن به این مقام درهمه انسانها قرار داده شده ولی تنها کسانی قادر رسیدن به این مقام هستند که با عبودیّت پروردگار، مظهراسماء ذات الهی شدهاند و به بالاترین درجات قرب، نائل گشتهاند.
خلقت جهان آفرینش مقدّمه خلقت آدم
جهان آفرینش به عنوان یکی از شگفت انگیز ترین مخلوقات پروردگار، بنا به حکمت الهی، هدفی را دنبال میکند و بیهوده و عبث خلق نشده است. امّا سؤال اساسی این است که خداوند از خلقت نظام کائنات و موجودات بیشمار کره خاکی و در یک کلام از خلقت عرش و فرش چه هدفی را دنبال کرده است.
از آیات متعدّدی از قرآن کریم میتوان نتیجه گرفت که خلقت جهان آفرینش مقدّمه خلقت آدم بوده است و کل جهان هستی و آراستن زمین به نباتات و جانداران و جنگل و دشت، همگی زمینه سازی برای قدم نهادن انسان بر روی کره خاکی است. این ادّعا در بدو امر قدری مبالغه آمیز و خودبینانه مینماید و اثبات آن، محتاج شواهد و ادله زیادی است؛ کما اینکه برخی از متفکّرین معاصر معتقدند که «اینکه ما بگوییم تمام دستگاه هستی برای انسان آفریده شده است، این مطلب نیاز به تحلیل و بررسی زیاد دارد» امّا با رجوع به قرآن کریم و کلام وحی، آیاتی را میتوان یافت که همگی دال براین معنا است .
یکی از شواهد براین مسئله که در قرآن کریم به آن اشاره شده و در آیاتی چند، از آن سخن به میان آمده است، موضوع تسخیرکائنات و موجودات توسّط انسان است. خداوند در سوره لقمان میفرماید: «آيا ندانستهايد كه خدا آنچه را كه در آسمانها و آنچه را كه در زمين است مسخر شما ساخته و نعمتهاى ظاهر و باطن خود را بر شما تمام كرده است...»[ لقمان/20 ]
تسخیر در لغت به معنای در اختیار گرفتن یک شیئ است به نحوی که هیچ گونه اختیاری از خود نداشته باشد به تعبیر دیگر، شیئ مسخّر موجودی است که «در قهر و غلبه دیگری داخل شده به نحوی که هیچگونه اراده و اختیاری بر خلاص کردن خود ندارد» انسان از چنان ارزش و مقامی برخوردار است که به فرمان خداوند، همه موجودات جهان آفرینش مسخّر او هستند و به گونهای آفریده شده است که بتواند همه نیروهای طبیعت را تسخیر کند و ازآنها به نفع خود استفاده کند. از این رو میتوان نتیجه گرفت که دراین عالم همه موجودات از زمین گرفته تا آسمان، از جمادات تا نباتات و جانداران، همگی دارای غرض و غایت هستند. امّا هدف نهائی خلقت همه اینها همانا خلقت انسان و تعالی وجودی اوست؛ یعنی همه موجودات آفریده شدهاند تا انسان از آنها بهره گیری کرده و خود را به قرب ربوبی و هدف خلقت یعنی به خلافت الهی برساند.
مقصود از آفرینش جهان و پدیدآمدن تدریجی موجودات، این بوده که انسان پدید آید. غرض ازپدیدآمدن نباتات، به وجود آمدن حیوانات بوده و منظور ازآفرینش همه اینها، پیدایش هیکل بشری و مقصود از آن، حصول ارواح انسانی و خلافت الهی در زمین بوده است. شناخت راز هستی و حقیقت انسان را میتوان دو محوراساسی تفکّرات و کوششهای علمی و عملی اندیشمندان، عرفا و فلاسفه در طول تاریخ بشر قلمداد کرد.
همه خلقت؛ مسخرانسان كامل
همه عالم براي انسان و همه عالم براي كمال انسان. روح و حقيقت جهان، انسان كامل است. انسان كامل جانشين خدا و گستراننده علم، معرفت و عدالت و پرچمدار عشق و محبت و برادري است. انسان، موجودي جهاني و بزرگ ترين و والاترين كتاب الهي بشمار میآید؛ همه خلقت مسخرانسان كامل است؛ همه عالم براي انسان و درخدمت انسان میباشد؛ برارزشهاي انسا ني تأکید دارند؛ وحيات طيبه انساني؛ درسايه حاکميت انسان کامل بدست میآید؛ ايمان به آرمانهاي بلندانساني جهان را دراختيار انسانهاي صالح قرار خواهد داد، وانسان كامل، ياري رسان انسان هاست و این است رمز ماندگاري انسانيت انسان .
در حقيقت خداي متعال انسان كامل را به عنوان معيار آفريده و در اختيار بشر قرار داده است. انساني كه كامل است تجلي همه اسماء الهي است؛ يعني اگر كسي او را شناخت حقيقت انسان را شناخته است و هركس به هر نسبت به انسان كامل، پيامبر و امام به لحاظ شخصيت، ايمان، اخلاق و ادارك نزديك شد، به همان ميزان تجلي اسماء و صفات خداست و به همان اندازه خدايي و الهي است و هرچه شناخت ما نسبت به انسان كامل بيشتر، احاطه ما بر عالم هستي بيشتر و دايره علم ما گسترده تر و علم ما نافع تر. در نهايت الگو و قله انسان براي رسيدن به سعادت بشري انسان كامل، امام عصر (عج) است و هر جامعهاي براي رسيدن به كمال هستي بايد براي خود، انسان كامل را الگو و نمونه قرار دهد كه آن انسان كامل متعلق به گروه و قوم خاصي نيست بلكه به همه مردم تعلق دارد.
انسان، مظهر جلال و جمال خداوند
انسان، مظهر جلال و جمال خداوند است و همان گونه که در سطور پیشین بیان شد ميتوان شناخت حقیقت انسان را از محورهاي اساسی تفکّرات و کوششهای علمی و عملی اندیشمندان، عرفا و فلاسفه در طول تاریخ بشر قلمداد کرد. بازشناسی جایگاه انسان درنظام هستی، رهنمونی بسیار شایسته برای شناخت معنای زندگی است و معنای زندگی انسان، تنها در پرتو درک گستره وجودی او و هدف از خلقت او امکان پذیر است و بدون شناخت انسان، هرگز نمیتوان معنایی را برای زندگی وی مطرح کرد، همان طور که زندگی نیز بدون داشتن این بینش، چندان معنادار نخواهد بود. هر چند که در طول تاریخ، متفکّران و فلاسفه، تعاریف بسیاری از انسان و حقیقت او و جایگاه او در هستی ارائه کردهاند، به جرأت میتوان گفت که خداوند متعال، در کلام خویش، جامع ترین بینش را درباره انسان ارائه میدهد؛ بینشی که از جزئی نگری دور است، انسان را محدود نمیسازد و از یک بُعد به او نمینگرد؛ بینشی که هم چگونگی پیدایش انسان و هم فلسفه خلقت او را مطرح میسازد و به پرسشهای از کجا آمدهایم و به کجا میرویم، پاسخ کافی میدهد و با این همه، باز آدمی را به تأمّل و تفکّر درباره این که از چه و برای چه آفریده شده است، دعوت میکند و میفرماید: «انسان، باید بنگرد که از چه آفریده شده است.»[1]
در حقیقت نگریستن؛ افقهایی از معرفت را در برابر انسان میگشاید، چه از این طریق به حقیقت نفس خود و وسعت دامنه وابستگی خویش به بندگی و نیازمندی آگاهی حاصل میکند، پس، از تاریکیهای غرور و کبر و خود بزرگ بینی خارج میشود، و به نور واقعیت و فروتنی راه مییابد، و نیز (با نظر کردن به آغاز پیدایش خود) از آینده خود آگاهی پیدا میکند. آیا انسان به همان گونه که آغاز شد باز نمیگردد!
آرى، انسان باید خردمندانه و ظریف بیندیشد که از چه چیزى پدید آمده و چه کسى او را آفریده، و چگونه آفریده است؟ تا از این راه با آگاهى از قدرت و علم بىکران و حکمت خدا بشناسد که ذات بى همتاى او چگونه او را از نطفهاى بى مقدار پدید آورده است؟ و آنگاه دریابد و باور کند که همو بر آفرینش دگرباره انسان در آستانه رستاخیز تواناست.
جان کلام این که ؛ خداوند انسان را به عنوان آيينة تجلي خودش آفريده است. خدا انسان را آفريد تا به واسطه خلق او به همه ملائك و موجودات عالم فخر كند. اگر انسان نبود، جايي براي تجلي صفات خدا و راهي براي شناخت خدا وجود نداشت. خدا انسان را به عنوان عالي ترين، زيباترين و بهترين مخلوقات قرار داد و بهترين بندگان خود را براي هدايت انسان برگزيد. انسانها هرچه پاك تر، مؤمن تر و متعالي تر، تابنده بيشتر نور خدا هستند و خدا را جلوه گري ميكنند. ساختن انسان متعالي، انسان كمال يافته، هدف همه انبياء الهي است.
بدون انسان كامل و صالح امكان تجربه زندگي سعادتمند در اين دنيا وجود ندارد و بدون رسيدن به قلههاي كمال امكان بهره مندي از حيات جاويد در اعلي عليين و در مراتب بالاي تعالي براي انسان ممكن نيست.
منابع و مآخذ
1. ابنعاشور محمد بن طاهر، 1426، تفسیر التحریر و التنویر، تونس، دار سحنون للنشر و التوزیع.
2. ابنعطیه اندلسی، عبدالحق بن غالب، 1422 ق، المحرر الوجیز فی تفسیر الکتاب العزیز، بیروت، دار الکتب العلمیه.
3. ابنفارس بن زکریا، 1404 ق، معجم مقاییس اللغة، قم، مکتب الاعلام الاسلامی.
4. ابنمنظور، محمد بن مکرم، 1414 ق، لسان العرب، بیروت، دار صادر.
5. امامی، حسین، 1365، جنینشناسی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
6. اولیف، جان دمن ایکن و جمعی از نویسندگان، 2006 م، دائرة المعارف قرآن لیدن، هلند، لیدن.
7. ایوب الزرعی، ابوعبدالله، محمد بن ابی بکر، 1973 م، اعلام الموقعین عن رب العالمین، تحقیق طه عبدالرئوف سعد، بیروت، دار الجیل.
8. بوکای، موریس، 1365، مقایسهای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ذبیحالله دبیر، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
9. بیآزار شیرازی، عبدالکریم، 1349، گذشته و آینده جهان، قم، طباطبایی.
10. پاکنژاد، سید رضا، 1349، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر، تهران، انتشارات اسلامیه.
11. ثعالبی، 1418 ق، تفسیر ثعالبی، تحقیق عبدالفتاح ابوسنه و علی محمد معوض و عادل احمد عبدالموجود، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
12. دیاب، عبدالحمید و احمد قرقوز، بیتا، طب در قرآن، ترجمه علی چراغی، تهران، حفظی.
13. راغب اصفهانی، ابوالقاسم حسین بن محمد، 1332، المفردات فی غریب القرآن، تهران، المکتبه الرضویه.
14. زحیلی، وهبة، 1418 ق، التفسیر المنیر فی العقیدة و الشریعة و المنهج، بیروت، دار الفکر المعاصر.
15. زمخشری، محمود، 1407 ق، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی.
16. شریعتی، محمدتقی، 1346، تفسیر نوین، تهران، شرکت سهامی انتشار.
17. شهابیان، مسعود، 1384، مقدمهای بر جنینشناسی در قرآن، مشهد، سخن گستر.
18. طالقانی، سید محمود، 1348، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار.
19. طباطبایی، سید محمد حسین، 1417 ق، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، جامعه مدرسین.
20. طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات ناصر خسرو.
21. طبرسی، فضل بن حسن، 1377، تفسیر جوامع الجامع، تصحیح ابوالقاسم گرجی، تهران و قم، دانشگاه تهران و مرکز مدیریت حوزه علمیه قم.
22. طوسی، محمد بن حسن، بیتا، التبیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
23. عاملی، ابراهیم، 1360، تفسیر عاملی، تهران، صدوق.
24. فخر رازی، ابوعبدالله محمد بن عمر، 1420 ق، مفاتیح الغیب، بیروت، دار احیاء التراث العربی.
25. الفراهیدی، خلیل بن احمد، 1414 ق، ترتیب کتاب العین، قم، اسوه.
26. فیومی، احمد بن محمد، 1425 ق، مصباح المنیر فی غریب الشرح الکبیر للرافعی، قم، دار الهجره.
27. گنابادی، سلطان محمد، 1372، بیان السعاده فی مقامات العباده، ترجمه رضا خانی و حشمتالله ریاضی، تهران، انتشارات پیام نور.
28. مصباحیزدی، محمدتقی، 1367، معارف قرآن، قم، مؤسسه در راه حق.
29. مصطفوی، حسن، 1374، التحقیق فی کلمات القرآن، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
30. مصطفوی، حسن، 1380، تفسیر روشن، تهران، مرکز نشر کتاب.
31. معرفت، محمد هادی، 1428 ق، التمهید فی علوم القرآن، قم، مؤسسه فرهنگی التمهید.
32. مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، 1373، تفسیر نمونه، ناصر، تهران، دار الکتب الاسلامیه.
33. نجفی، گودرز، 1377، مطالب شگفتانگیز قرآن، تهران، سبحان.
پینوشت:
[1] - فَلْيَنظُرِ الْإِنسَانُ مِمَّ خُلِقَ. سوره طارق / 5.
دکتر اسدالله افشار
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/80984