پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، همه کسانی که سنشان قد میکشد روزهای یازدهم و دوازدهم فروردین ماه ۱۳۵۸ را به یاد میآورند. پس از دو روز رأیگیری و شرکت مردم در یک همهپرسی تاریخی، سرانجام نظام جمهوری اسلامی با حضور و تأیید حداکثری مردم به تصویب رسید و نظام جمهوری اسلامی به عنوان نظام رسمی ایران اعلام شد.
در این رابطه چند نکته قابل ذکر است:
۱. ۱۲ فروردین ماه ۱۳۵۸ اولین حضور آزاد مردم در یک رأیگیری برای انتخاب نوع نظام حاکم بر کشور بود.
هر چند از بعد از مشروطیت تا سالهای پایانی رژیم ستمشاهی انتخاباتی برگزار میشد؛ ولی هیچ انتخابات و همهپرسی سالمتر و پرشورتر از این همهپرسی برگزار نشد.
۲. این همهپرسی در کمترین فاصله زمانی پس از پیروزی انقلاب اسلامی یعنی کمتر از پنجاه روز به دستور رهبر انقلاب، امام خمینی رحمتالله علیه برگزار شد. سوابق تجربههای انقلابهایی که در قرن بیستم رخ دادند نشان میداد که در هیچ کشور انقلابکرده چنین رویکردی وجود نداشته است.
۳. اصالت و تطبیق نام جمهوری اسلامی با محتوای انقلاب اسلامی.
در همان روزگاری که بحث برگزاری همهپرسی شد بسیاری از جریانهای لیبرال و ملیمذهبي و غیرمذهبی و حتی برخی از اعضای دولت موقت به دنبال حذف یا اضافه کردن برخی اصطلاحات برای این عنوان داشتند که با مخالفت قاطع امام خمینی روبهرو شدند.
امام امت در این ارتباط فرمودند؛ «جمهوری اسلامی، نه یک کلمه کم و نه یک کلمه زیاد».
۴. حضور حداکثری مردم در این همهپرسی و رأی مثبت ۹۸ و دو دهم درصد مردم به جمهوری اسلامی در نوع خودش بینظیر بود.
۵. این همهپرسی علیرغم آنکه در ماههای اولیه پیروزی انقلاب اسلامی بود و هنوز کشور دارای آرامش لازم و سازماندهی مناسب نشده بود با آرامش هر چه بیشتر و سلامت کامل برگزار شد. آنچه از آراء مردم به صندوقها ریخته شد واقعی و انعکاسی از خواست اکثریت مطلق مردم بود. در این مشارکت هیچ تهدید و ارعابی از سوی دستاندرکاران برای حضور مردم صورت نگرفت.
۶. این همهپرسی بیانگر نوع نگاه رهبری انقلاب به جایگاه مردم در عرصه مدیریت کشور بود. به عبارتی امام رحمتالله علیه به معنای واقعی به نقش مردم در اداره کشور اعتقاد داشتند.
۷. علیرغم آنکه مردم در سالهای ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ با حضور میلیونی خود از سراسر کشور در راهپیماییها که منجر به پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن شد همهپرسی واقعی را برگزار کرده بودند و از نگاه خیلیها همین برای اصالت بخشیدن به استقرار نظام جمهوری اسلامی کافی بود؛ ولی باز هم امام راحل دستور به برگزاری همهپرسی دادند تا هم بهانه از دشمنان و مغرضان در آینده گرفته شود و هم استقرار نظام جمهوری اسلامی در یک فرایند صد در صد قانونی که قابل اثبات برای همه جهانیان باشد شکل بگیرد. این تیزبینی امام را مثل سایر ابعاد مدیریتی ایشان باید به طور ویژه نگاه کرد.
بنابراین استقرار نظام جمهوری اسلامی در یک فرایند کاملا دموکراتیک شکل گرفت.
سؤال در پیش روی این است که پس از گذشت ۴۲ سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی و آغاز چهل و سومین سال استقرار آن، ایران اسلامی در چه مرحلهای قرار دارد و چقدر از اهداف آن محقق شده است؟ پاسخگویی به این سؤال نیازمند یک کتاب قطور است تا بتواند تحلیلی عمیق و همهجانبه ارائه دهد.
آنچه بیشتر از هر چیز عیان است تحقق دو اصل «استقلال» و «آزادی» در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. امروز ایران اسلامی میتواند ادعا کند مستقلترین نظام مردمی است که سیاستهای آن نه از شرق تحمیل میشود و نه از غرب دیکته میشود. امروز کسانی مفهوم آزادی بیان و عقیده را در نظام جمهوری اسلامی به معنای واقعی درک کنند که اختناق محمدرضا شاهی را لمس کرده باشند. نسل پس از انقلاب اسلامی هر چه بخواهند که عمق این نعمت را درک کنند نمیتوانند، از آن جهت که بسان ماهی در دریا هستند.
در طول این چهل و دو سال خدمات بسیار بزرگی صورت گرفته که اگر همچنان سایه رژیم مستبد پهلوی بر ایران حاکم بود قطعا این خدمات انجام نمیگرفت. قرار گرفتن ایران در جایگاه بلند جهانی در بسیاری از حوزهها زاییده ظرفیت این نظام و اقدامات انقلابی بوده است. یکی از این ظرفیتهای بزرگ ولایت فقیه و مصداق آن است. این رهبری را چه در قامت بنیانگذار آن و چه مقام معظم رهبری حضرت امام خامنهای باید اعجاز در مدیریت تعریف کرد که محصول ابعاد نظری و عملی مکتب انسانساز اسلام است. تجربه این چهار دهه نشان داده در هر حوزهای که بر اساس مبانی انقلاب عمل کردیم موفق بودهایم، نه تنها پیشرفت کردهایم بلکه در پیشرفتها جهش داشتهایم. هر جا هم که قدرت و حاکمیت به دست لیبرالها و غربزدهها و دلسپردگی به فرهنگ بیگانه بوده در آنجا ناکامیهایی داشتهایم. اگر در بحث عدالت اجتماعی نتوانستهایم در این چهل و دو سال مسیر مطلوب را طی کنیم به حاکمیت تفکر خطرناکی برمیگردد که متأسفانه در دورههای مختلف سایههای شوم خود را هر چند در پرتو آراء مردم بر بدنه مدیریتی کشور شاهد بودهایم.
برای جبران این دسته از ناکامیها چه در حوزه فرهنگی و نهادینه کردن فرهنگ انقلاب و اسلام در میان توده مردم و چه در حوزههای اقتصادی نیازمند مدیریتی انقلابی و دینی به معنای واقعی در همه سراسر بدنه نظام هستیم. امیدی که با روی کار آمدن دولت سیزدهم در میان مردم ایجاد شده است. این امید محقق نخواهد شد جز با حاکمیت انسانهای شایسته و صالح، «ولقد کتبنا في الزبور ان الارض یرثها عبادی الصالحون».
علیرغم گذشت بیش از هفت ماه از استقرار دولت سیزدهم هنوز شعار حاکمیت صالحان به خوبی محقق نشده است. تا الان که نگاه میکنیم در دولت جناب آقای رئیسی با دو آفت روبهرو هستیم که مانع حرکت جهادی این دولت در جهت عملیاتی کردن اهداف آن میشود، یکی حضور خسارتبار بانیان وضع موجود که از دولت لیبرال قبل به ارث رسیدهاند، دیگری، حضور انقلابینماها یا نیروهای ضعیف که در جرگه انقلابیون قرار دارند و با فعالیتهای مقطعی مثلا در ستادهای انتخاباتی یا لابیهای گسترده توانستهاند بخشهایی از مدیریت کشور را اشغال کنند. وجود این دو دسته از مدیران در هر سطحی که باشند خسارت محض و باعث کندی در سرعت نظام برای رسیدن به اهدافش است. اجرایی کردن بیانیه گام دوم رهبری جز با حاکمیت مدیران متعهد و انقلابی و کارآمد محقق نخواهد شد. امروزه پس از گذشت ۴۲ سال از استقرار نظام جمهوری اسلامی، دوران آزمون و خطا گذاشته است. کارهای برجای مانده هنوز فراواناند، تنها مدیران در تراز جمهوری اسلامی میتوانند از عهده انجام این خدمات برآیند.
در این زمینه گفتنیها زیاد است که امیدواریم توفیق پرداختن به آن را در آینده داشته باشیم.
دکتر نصرالله شفیعی
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/56352