پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، از موضوعاتی که همواره دارای اهمیّت فراوان بوده، نگاه مجدّد به انقلاب اسلامی است؛ بدین معنا که انقلاب اسلامی برای رسیدن به چه اهدافی ایجاد شد وآیا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همه اهداف مورد نظر و ایدههای مطلوب، به دست آمد یا خیر؟ اگر پاسخ منفی است، دلیل را باید در چه چیزهایی جست و جو کرد؟ اینجاست که بحث از موانع و مشکلات انقلاب اسلامی به میان خواهد آمد. به بیان دیگر، چه آسیبهایی انقلاب اسلامی را از رسیدن به اهداف نهاییاش باز میدارد؟ گفتنی است این بحث، افزون بر اینکه شناخت ما را به بنیان واساس انقلاب اسلامی بیشترو بهترمی کند، به کارآیی نظام نیز نیم نگاهی داشته و میکوشد با طرح آسیبها (موانع و خطرات) وضعیّت کنونی را توضیح دهد وآیندهای روشن فراروی مردم ایران ترسیم نماید.
شرح برخي از مفاهيم و واژهها
پیش از وارد شدن به اصل بحث، لازم است به شرح برخی از مفاهیم و واژه ها، اشاره کوتاهی داشته باشیم.
1- آرمانها: هر انقلابی دارای اهداف و آرمان هایی است. هدف، آن مقصد نهایی است؛ ولی آرمان،آرزوهای مقدّس و متعالی را گویند. بدین ترتیب، اهداف ممکن است مرحله ای و یا نهایی باشد،امّا آرمان ها مرحله ای نیستند، بلکه نهایی اند. برای نمونه،آرمان های انقلاب اسلامی ایران همان اهداف سلبی وایجابی است که مردم به همراه رهبران خود برای دستیابی به آنها، بر ضّد نظام سلطنتی پهلوی دست به اعتراض گسترده و همه جانبه زده و تا سقوط کامل آن رژیم از پای ننشستند.
2- دستا وردها:پس ازهرانقلابی، بانگاه به عملکردآن درمی یابیم که این انقلاب تا چه حد در رسیدن به اهداف وآرمان های خود موّفق بوده است.اکنون با نگاهی به عملکرد ودستاوردهای انقلاب اسلامی ایران می توان دریافت که با همه موانع و مشکلات داخلی و خارجی که انقلاب اسلامی با آن رو به رو بوده، تا حّد زیادی توانسته به اهداف وآرمان های خود دست یابد. گرچه یادآوری این نکته نیزلازم است که واقعیّت این است که هیچ انقلابی نمی تواند در مدّت کوتاهی به همه اهداف و آرمان های خود دست یابد. ازاین رو، نباید انتظارداشت که انقلاب اسلامی با توّجه به امکانات موجود درکشوربه ویژه پس ازپیروزی انقلاب اسلامی، بتواند به همه خواسته های خود برسد.
3- آسیب ها: به مجموعه آفات وموانعی که به عنوان سدی درروند رو به گسترش انقلاب اسلامی در حوزه سیاسی ایجاد می شودآسیب گفته می شود. از طرفی درباب انقلاب اسلامی نیز به نکته های زیر باید توجه نمود:
الف) ضرورت داوری و قضاوت در مورد کارکرد انقلاب اسلامی: چون ما در آستانة ورود به دهة چهارمیم و سی وچهارسال گذشته، معمولاً در یک چنین دورانی نگاه به یک حادثه ـ مثل حادثة عظیم انقلاب ـ یک نگاه همراه با قضاوت و داوری در مورد کارکردهاست. اگرچه انقلاب در 45 سالگی، به پختگی خود رسیده است؛ در این شک نیست - نیروی انقلاب بحمداللَّه خیلی زیاد است، مخصوصاً این انقلاب - لیکن در عین حال در دوره چهل و پنج ساله وقتی انسان نگاه می کند، یک داوری ای نسبت به عملکرد و توفیق و کارآمدی برای انسان پیش می آید. ما دراین داوری نباید اشتباه کنیم؛ و این جز با یک نگاه کلان امکان پذیر نیست.[1]
ب ) نگاه کلان به انقلاب اسلامی: اگر ما نگاه کلان به انقلاب و حادثة پدید آمدن جمهوری اسلامی بکنیم، جزئی نگری ها نمی تواند ما را گمراه کند. گاهی جزئی نگری و نگاه نکردن به مسیرمستمرِ از ابتداء تا انتهاء، انسان را گمراه می کند؛ حتّی گاهی آدم راه را گم می کند، هدف را گم می کند. نمی خواهیم بگوئیم جزئی نگر نباشیم؛ چرا، نگرش به جزئیات، یعنی همان برنامه ریزی؛ این را ما منکر نیستیم. برنامه ریزی، نگاه به فصول مختلف و بخش های مختلف، یعنی جزئی نگری. می خواهیم بگوئیم این نگاه به بخش ها و اجزاء و ابعاد موجب نشود که ما غافل بشویم ازنگاه به کل. چون نگاه به کل برای ما درس آموز است.
نگاهی به مهم ترین اهداف و آرمانهای سیاسی انقلاب اسلامی
از مهم ترین اهداف و آرمانهای سیاسی انقلاب اسلامی میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
1- طردکامل استعمار و جلوگیری از نفوذ اجانب و تنظیم سیاست خارجی کشور بر اساس معیارهای اسلامی: براساس قانون اساسی یکی ازآرمان های انقلاب اسلامی این است که کشور نه قصد استیلا بر مقدرات سایر ملت ها را دارد و نه سلطه هیچ قدرتی را برخود تحمل می کند. لذا انقلاب اسلامی با شعار نه شرقی و نه غربی، جلوه ای از این اصل را که طبق آن جمهوری اسلامی ایران برای خود هویتی مستقل از نفوذ قدرت ها و ابرقدرت های جهان قائل شد و در چارچوپ این اصل خود را غیر متعهد دانست. و از این طریق سیاست خارجی خود را براساس معیارهای اسلامی بنا نهاد. لذا طبق قانون اساسی، هیچ قانونی نه تنها در سیاست خارجی، بلکه در سیاستگذاری های داخلی، فرهنگی، اقتصادی و... نبایستی با قوانین اسلام مغایرت و تضاد داشته باشد.
2- محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی و تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی درحدود قانون:
یکی دیگر از آرمان های انقلاب اسلامی محو هرگونه استبداد و خودکامگی و انحصارطلبی و تأمین آزادیهای سیاسی و اجتماعی درحدود قانون بود؛ بنابراین انقلاب اسلامی توانست با مبنا قراردادن حاکمیت قانون خدا بر مردم عملاً واژه استبداد که 2500 سال درایران قدمت داشت را از بین ببرد و حاکمیت خودکامه شاهان بر سرنوشت مردم را موکول به خود مردم نماید. و این از طریق بنیان نهادن حکومت اسلامی (جمهوری اسلامی) صورت گرفت.
«حکومت اسلامی، استبدادی نیست که رییس دولتش، مستبد و خودرأی باشد و مال و جان مردم را به بازی بگیرد و در آن، به دلخواه دخل و تصرف کند. هرکس را اراده اش تعلق گرفت، بکشد و هرکس را خواست انعام کند و هر که را خواست، تیول بدهد و املاک و اموال ملت را به این و آن ببخشد!...»[2]
با ازبین رفتن استبداد زمینه سعادت مادی و معنوی و توجه به رشد و بالندگی مردم فراهم می شود و مردم می توانند در جنبههای مادی و معنوی، روحی و جسمی به رشد اجتماعی نایل آیند. و از این طریق احیا و اقامه حق و دفع باطل می گردد. و این باعث بوجود آمدن و تأمین آزادی های سیاسی و اجتماعی میگردد. آزادی که در زمان شاه به تمام معنی درهمة عرصه های سیاسی واجتماعی و فرهنگی وجود نداشته است؛ زیرا اگر شاخصه عدم آزادی را موارد ذیل بدانیم به جرأت می توان گفت که همه این موارد در زمان پهلوی مسدود شده بود.
مهم ترین شاخصه های عدم آزادی عبارتنداز: تعدی به مال و جان و ناموس و عرض دیگران؛ تعدی به حقوق دیگران؛ ایجاد مزاحمت برای دیگران؛ تظاهر به منکرات؛ تخلف از مقررات حکومتی و عدم رعایت مصالح نظام؛ اهانت به مقدسات و ...
حقیقتا آزادی در زمان رژیم گذشته وجود نداشته و مردم شریف ایران اسلامی از طریق تحول انقلابی به این عنصرمهم دست یافتند.
3 - الگو بودن ایران برای جامعه اسلامی:یکی دیگر از اهداف انقلاب اسلامی مسئله الگو بودن است. ایران به عنوان یک الگو برای جوامع اسلامی دردرجة اول وهمة جوامع بشری دردرجة بعد، مورد نظر بوده وآن [الگو بودن] را بگذاریم جلوی چشم آحاد بشر و امت اسلامی؛ می گویند این است که هم مطلوب اسلام است، و هم میسور مردم این روزگار. [3]
4- از دیگر اهداف انقلاب اسلامی، عبارتنداز: مستقل، آزاد و برخوردار از ثروت و امنیت، متدین و بهره مند از معنویت و اخلاق، پیشرو در مسابقه جامعه عظیم بشری در علم، که از اول و ازل بین آحاد بشر یک مسابقه است در دستاوردهای بشری، در علم و در بقیه خواسته ها و دستاوردهای بشری، برخوردار از آزادی با همه معانی آزادی. آزادی فقط آزادی اجتماعی نیست - اگرچه آزادی اجتماعی، یکی از مصادیق مهم آزادی است ـ هم آزادی اجتماعی مورد نظر است، هم آزادی به معنای رها بودن و آسوده بودن و آزاد بودن کشور از دست اندازی بیگانگان و استیلای آنها - که گاهی کشور بظاهر مستقل هم هست، اما زیر نفوذ است- و هم آزادی معنوی، که آن رستگاری انسان و تعالی اخلاقی انسان و عروج معنوی انسان است، که هدف اعلی ، این است. همه کارها مقدمه برای تکامل انسان و عروج انسان است. این باید در جامعه اسلامی خود را نشان بدهد.[4]
شاید عده ای بپرسند که این اهداف انقلاب اسلامی را از کجا اخذ نمودید. درجواب باید گفت: از کلمه اسلامی. اسلام اصلاً همین هاست. آن کسی که غیرازاین درمورد اسلام تصور می کند، اسلام را نشناخته.آن کسی که تصور می کند اسلام فقط به جنبه های معنوی، آن هم با برداشت و تلقی خاص ازجنبه های معنوی ـ عبادت وروزه وزهد و ذکر و امثال اینها - می پردازد، به دنیای مردم، به لذات مردم، به خواسته های بشری مردم نمی پردازد، او اسلام را درست نشناخته؛ اسلام اینجوری نیست. همه این چیزهایی که گفتیم، هم آن چیزی که مربوط به مسائل دنیایی جامعه است - مثل عدالت، مثل امنیت، مثل رفاه، برخورداری از ثروت، برخورداری از آزادی و استقلال - هم آن چه که مربوط به مسائل اخروی است؛ مثل رستگاری، تقوا، پرهیزگاری، رشد اخلاقی، تکامل معنوی انسان، در کلمه اسلامی مندرج است.[5]
آیه قرآن به ما می فرماید که: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَی آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَیْهِمْ بَرَکَاتٍ مِنَ السَّمَاءِ وَالأرْضِ؛[6]ایمان و تقوا که باشد، برکات آسمان و زمین جاری خواهد شد. برکات آسمان، همان فتوح معنوی است، همان رحمت الهی است، همان تقرب الی اللَّه است، همان استغفار ملائکة آسمان و حمَلة عرش برای بندگان خدا در روی زمین است. برکات ارض، یعنی همة آنچه که به زندگی زمینی انسان ارتباط پیدا می کند؛ یعنی آزادی، یعنی رفاه،یعنی استقلال، یعنی امنیت،یعنی سعة رزق، سلامت بدن و ازاین قبیل.اگرایمان و تقوا باشد، هم آن برکات وهم این برکات برای بشر وجود دارد. این، اسلام است. پس وقتی که گفتیم انقلاب اسلامی، معنایش این است که عرض شد.[7]
مهم تریندستا وردهای سیاسی انقلاب اسلامی
ازمهم ترین دستاوردهایی که انقلاب اسلامی موفق به کسب آن شد عبارتنداز:
1- کسب استقلال سیاسی و ایجاد نظام سیاسی مستقل (نفی استعماروعوامل خارجی ): استقلال واژه ای گسترده و نسبی است و مراد از استقلال، به معنی مطلق آن نیست؛ زیرا استقلال مطلق در دنیای کنونی وجود ندارد و همه ملتها و دولتهای جهان به یکدیگر وابسته اند و محتاج هم هستند. بنابراین وقتی بحث از استقلال می کنیم مراد آن است که هر کشوری در تصمیم گیری و اجرای تصمیمات ملی اش مختار باشد و جمهوری اسلامی با از بین بردن نظام استبدادی، طرد کامل استعمار، جلوگیری از نفوذ اجانب، نفی و اجتناب از پیمانهایی که موجب سلطه بیگانه بر منابع طبیعی و اقتصادی و فرهنگی و عدم تعهد در برابر قدرتهای سلطه گر توانست به این مهم دست یابد.
2- براندازی حکومت شاهنشاهی (طرد استبداد و عوامل دیگر داخلی وابسته) و استقرار نظام جمهوری اسلامی: ازدیگر دستاوردهاي مهم سياسي، پایان دادن به رژیم دیکتاتور و خودکامه شاه و نفوذ روزافزون و فزاینده عوامل وابسته به رژیم در سرنوشت جامعه ایرانی بود. این براندازی مرهون حضور همزمان و هماهنگ و کاملاً مطلوب سه رکن اصلی و مهم انقلاب بود. مردم، رهبری و ایدئولوژی از ارکان اصلی این حرکت بودند که توانستند با «وحدت کلمه» به این هدف مهم دست یابند.
3- ارتقای آگاهیهای سیاسی و تقویت بینش سیاسی مردم و حضور در صحنههای مختلف سیاسی: به دلیل فشار استبدادی موجود زمان پهلوی عملاً حضور مردم وجوانان درعرصه جامعه به شدت کاهش پیدا کرده بود و این به خاطر بسته بودن نظام بود که کسی جرأت نمی کرد؛حتی در منزل و خانه خود از جامعه و سیاست بگوید. اما با وقوع انقلاب اسلامی بینش سیاسی مردم جهت حضور در اجتماع بیشتر شد و مردم از باب احساس تکلیف و عمل به وظیفه در این حضور یکپارچه شرکت نمودند امروز شرکت در انتخابات ریاست جمهوری نه فقط یک وظیفه اجتماعی و ملی است، بلکه یک وظیفه شرعی اسلامی و الهی است که شکست در آن، شکست جمهوری اسلامی است.[8]
4- تدوین الگویی جدید پیرامون دین وحکومت (نظام مردم سالاری دینی): براساس اصل اول قانون اساسی ایران، حکومت ایران «جمهوری اسلامی» است.مقام معظم رهبری درتعبیرات مکررخود واژه«مردم سالاری دینی» را معادل«جمهوری اسلامی»دانسته است. بنابراین وقتی می گوییم مردم سالاری دینی یعنی:
1- نقش مردم در مقبولیت نظام و کارآمدی آن
در نظام جمهوری اسلامی، هرچند مشروعیت حکومت از سوی خدای متعال است، اما نقش مردم در مقبولیت نظام مورد تأکید جدی است. پذیرش مردمی، نقش عظیمی درکارآمدی نظام دارد. مردم با پذیرش حکومت، به حکم الهی، قدرت و بسط ید و نفوذ کلمه می دهند تا قوانین و احکام الهی را به اجرا بگذارد و اهداف و مقاصد دینی را در جامعه پیاده کند.
2- نقش مردم درتعیین حاکمان و کارگزاران نظام
نقش مردم در تعیین حاکمان نظام، یکی دیگر از وجوه مهم«مردم سالار» بودن نظام جمهوری اسلامی است؛ زیرا هر چند در عصر غیبت، همانند عصر حضور، حاکم اسلامی و ولی امر، مشروعیت خود را ازجانب خدا دارد، اما طبیعی است که تشخیص و تعیین حاکم اسلامی در هر عصر و زمانی، به عهده خود مردم است.
3-نقش مردم در نظارت برحاکمان
یکی دیگر از وجوه «مردم سالاری» این است که مردم نه تنها حق نظارت بر تمام کارهای حاکمان اسلامی را دارند، بلکه این یک وظیفه شرعی و الهی آنان است. به تعبیر دیگر مردم در امر نظارت بر کار حاکمان جامعه، نباید بی تفاوت باشند و هرکس باید این مسئولیت را بر دوش خود احساس کند. بنابراین، حاکمان، حق ندارند و مجاز نیستند مردم را از نظارت بر کار خویش، ممنوع و محروم سازند.
4-نقش مردم در انتخاب کارشناسان و متخصصان
با این بیان که هر چند در حکومت اسلامی، محور همه برنامه ها و مقررات، احکام و مقررات اسلامی است و احکام نیز بر عهده فقیه جامع شرایط (ولی امر) است، اما همه اینها به معنای بی نیازی از کارشناسی کارشناسان و متخصصان در رشته های مختلف برای تشخیص موضوعات و سیاستگذاری ها و برنامه ریزی ها نیست. با عنایت به اینکه حاکم غیر معصوم، احاطه علمی بر همة موضوعات و سیاستگذاری ها ندارد و از مصالح و مفاسد همة امور اطلاع همه جانبه ندارد، به ناچار باید با صاحب نظران و کارشناسان علوم و فنون مختلف، مشاوره و رایزنی داشته باشد.
5-محوریت خدمت به مردم در نظام جمهوری اسلامی
در این نظام همة مسئولان خدمتگذار مردمند. در نظام اسلامی، حاکمان برای مردمند نه مردم برای حاکمان، چنان که امکانات و سرمایه های کشور برای مردم است نه برای حاکمان. همانگونه که محور قانونگذاری ها و سیاستگذاری ها، تأمین مصالح و منافع مردم است نه منافع حاکمان. «در نظام اسلام، کشور متعلق به مردم و اصل، مردم است. در نظام مردم سالاری دینی، رسیدگی به امور مردم، تامین رفاه و آسایش و حل مشکلات آنان... یک اصل مهم است.»[9]
6- رسیدگی به محرومین، دغدغه اصلی نظام جمهوری ا سلامی
یک وجه دیگر مردمی بودن نظام جمهوری اسلامی این است که مسئولان نظام شرعاً موظفند در برنامه ریزیها رسیدگی به محرومین و بیچارگان و مستضعفین را دغدغه اصلی خود قرار دهند. از این گذشته باید زندگی خود را با وضعیت این گروه تنظیم کنند. مسئولان نظام اسلامی حق ندارند زندگی اشرافی را در پیش گیرند و یا در محافل و مجالس اشرافی شرکت کنند، بلکه مسئولان اصلی نظام خود باید از طبقه محروم و متوسط جامعه باشند.
مهم ترین آسیبهای سیاسی که انقلاب اسلامی را تهدید میکند
ازمهم ترین آسیب های سیاسی که میتواند انقلاب اسلامی را تهدید کند عبارتند از:
1- نفوذ بینش غربی و غرب زدگی
درمواجهه با سیاست وجایگزینی قدرت طلبی برای خدمت به اسلام درعرصه سیاست این نفوذ می تواند ازطریق اشاعه اسلام غیرسیاسی، اسلام التقاطی واسلام لیبرالیستی انجام گیرد. بنابراین تنها راه لازم کارآمدی و پویایی نظام است که می تواند از آن در مقابل هجوم اندیشه و بینش های غربی قد علم کند. تا از این طریق بتوان نسبت به مسائل روز و پدیده های جدید در دنیای معاصر پاسخگو بود و شرط داشتن این پویایی برطرف نمودن نزاع جناح های سیاسی و غیرسیاسی است و اگرچه اختلاف سلیقه ها در میان گروه ها برای دسترسی به اهداف انقلاب امری پسندیده است؛ امّا اگر به حذف دیگری و نزاع و درگیری منتهی شود، آفتی برای جامعه است.
2- انحراف خواص و بیتفاوتی عوام
مراد از خواص مجموعه ای ازدولتمردان و رجال سیاسی و مذهبی است که در ساختار و بدنه نظام دارای ایفای وظایف خود هستند. این گروه تأثیر مستقیمی بر کارایی و عمکرد نظام و در عین حال رابطه و اعتماد میان مردم و مجموعه نظام، خواهد داشت. هرگونه تجمل گرایی مدیران جامعه، اخذ امتیازات ویژه برای خود و خانواده، فساد اداری، گسترش و تورم ساختار اداری و نهایتاً نفوذ عوامل فرصت طلب و... می تواند از آسیب های احتمالی باشد. از طرفی اگر زمانی این رفتار از دولتمردان رخ دهد اولین اثرآن بی تفاوت شدن مردم است. و از شاخصه های بی تفاوتی مردم، عدم حضور یکپارچه مردم در صحنه های انقلاب علی الخصوص در صف های نماز جمعه و... می باشد. به عبارت دیگر اگر هر زمانی خواص ما در مقابل تحقق معیارها و سمبل های اسلامی بی تفاوت بشوند و رهبران و دولتمردان ما را هوای نفس گرفته و جاه طلبی ها و دنیاپرستی نمود یابد حضور مردم در صحنه جلوتر خواهد شد.
رهبر معظّم انقلاب دراین باره می فرماید: تمام مشکلاتی که درطول تاریخ دردآور و غمبار اسلامی بروزکرد، ریشه در ترکیب دو عامل یعنی خیانت برخی از خواص و دنباله روی بسیاری از عوام دارد. ازطرفی ایشان می فرماید. توسری خوری، شنیدن زور، دیدن فسق در کسانی که از آنها جامعه توقع عدالت و انصاف و طهارت و پاکیزه دامنی دارد، عادت شده بود. یعنی اگر در دوران پیش از انقلاب می آمدند به مردم می گفتند فلان مسئول عالی کشور ـ حالا شخص اول که خود شاه بود یا وزرا یا مسئولین ـ فلان عیاشی را کردند، فلان فسق را کردند، فلان عمل زشت و ناهنجار را انجام دادند، مردم تعجب نمی کردند؛ می گفتند خوب، هست دیگر؛ معلوم است! یعنی عادت کرده بودند به اینکه مسئولانی را که باید پاک باشند و پاکدامن باشند، آلوده دامن و ناپاک ببینند.[10]
3- بازگشت استعمار به شیوههای آشکار و نهان و وابستگی نظامی و سیاسی به بیگانه
یکی ازآسیب هایی که هرگز نباید فراموش کرد حضور قدرت های بزرگ دردست یافتن به سرزمین ایران است. واین دست یازیدن به اقسام واشکال مختلفی انجام می پذیرد. یک زمانی با حضور نظامی و اشغال خاک کشور،دریک زمان دیگر از طریق تهاجم فرهنگی و در زمان دیگر از طریق ایجاد وابستگی اقتصادی انجام می شود. بنابراین باید درهمه زمانها هشیار بود وگوش به زنگ خطر بست. تا بتوان ازکیان سرزمین اسلامی دفاع به عمل آورد؛ زیرادشمنان از طریق استحاله معنوی و فرهنگی در جامعه می توانند جوانان ما را از راه بدر کنند ولذا تحقق این امر ازطرق ذیل امکان پذیرخواهد بود:
بهره برداری ازنقاط ضعف اشخاص وگروه ها، انحراف در برنامه های اسلامی دانشگاه ها، به کارگیری نویسندگان منحرف، یافتن مهره های مناسب در ایجاد اختلافات داخلی، سوء استفاده از رقابت های سیاسی داخلی، انحراف افکار عمومی ازطریق توجه دادن به آفات داخلی؛ برنامه ریزی برای نفوذ عوامل نظام برانداز در جبهه داخلی؛ ترویج فساد و اعتیاد درجوانان و... همگی می تواند زمینه وابستگی به جهان امروز علی الخصوص به غرب را برای جامعه ما به ارمغان بیاورد. بنابراین باید هشیار بود و وحدت کلمه را در جامعه به عنوان یک فرهنگ ناب محمدی(ص) ترویج نمود. و سرلوحه زندگی اجتماعی انقلاب اسلامی خود قرار داد.[11]
4- عدم توجه به قدرت لایزال الهی
مقام معظم رهبری دراین باره می فرماید: یک عنصر دیگری که باز با جوان ها باید در میان گذاشت، مسئله تدین است. جوان های عزیز! تدین، رعایت دین، در حد وسع و امکان، این مایه توجهات الهی است؛ مایه توفیقات انسانی است؛ مایة پیشرفت است؛ این را دست کم نگیرید. من می خواهم بگویم شما اگر فلان فرمول ریاضی، یا فلان عنصر شیمیایی، یا فلان اختراع را به وجود می آورید یا کشف می کنید و پیدا می کنید و حل می کنید، در همان حالِ توجه تان خدا، به شما کمک خواهد کرد. اولاً خدای متعال مدد می کند شما را؛ کارها دست خداست.[12]
انقلاب اسلامی؛ غالب نظريههاي موجود در علوم اجتماعي را به چالش كشيد
همان گونه كه روشن شد، انقلاب اسلامي ايران به شكل ها و درجات گوناگون غالب نظريه هاي موجود در مورد انقلاب در علوم اجتماعي را به چالش كشيد و اغلب تعميم هاي مستحكم درساختارهاي نظري نتوانستند زمينه بي نظيري را كه انقلاب اسلامي ايران در آن رخ داد ،دريابند. نظريه پردازان انقلاب باچارچوب هاي نظري و مفاهيم وشاخص هايي كه پيش ازانقلاب اسلامي وجود داشتند نمي توانستند واقعيت سال 57 درايران را تحليل كرده و آن را درتعميم هاي نظري خود بگنجانند. در واقع، غالب تنگ اين نظريه ها ظرفيت وحدت بخشيدن به كثرات واقع شده درانقلاب اسلامي ايران رانداشت؛ ازاين رو، مشاهده مي نماييم كه هر زمان اين نظريه پردازان درصدد برمي آيند به نحوي بناي شكاف خورده نظريه خود را ترميم كنند به چسب و قيچي متوسل شده و تركيب نامتجانسي را برخود تحميل مي نمايند كه هرصاحب تأمّلي به ناهماهنگي آن پي مي برد. شايد بهتر باشد دوباره اين كلام جان فورن را متذكر شويم كه مي گويد: موضوع نظريه اجتماعي در دهه 1980 ميلادي، اين شدكه «آيا انقلاب ايران را بايد به عنوان يك مورد منحصر به فرد، خلاف سايرانقلاب ها، مورد بررسي قرارداد و يا اين كه علت انقلاب ها را بايد در پرتوشواهد ايران مجدداً مورد مداقّه قرار داد؟»
آفتهای دیگری که انقلاب اسلامی را تهدید میکند
علاوه بر مباحث مطرح شده باید تأکید کنم انقلاب اسلامی را آفتهایی از درون تهدید میکند که میتواند منجر به افول آن گردد. مشکلاتی که همراه و درون انقلاب میباشد، «آفت»های انقلاب، و مشکلاتی که از بیرونْ انقلاب و انقلابیون را تهدید میکند، «موانع» انقلاب شناخته میشود.[13] آنچه در پی میآید مروری فهرست واربر آفتها و موانعی است که انقلاب اسلامی را تهدید میکند و توجه به آنها بر همه دلسوزان این نهال مقدس و حافظان آن لازم و ضروری است:
الف) آسیبهای درونی
1. تحریف ارزشها؛ 2. تجددگرایی افراطی؛ 3. رواج سکولاریسم؛ 4. جدایی حوزه و دانشگاه؛ 5. فساد اداری و اجتماعی؛ 6. دنیاطلبی و اشتغال به زینتهای دنیوی( دوری مسئولان از ساده زیستی و گرایش آنان به تجمل گرایی و زندگی اشرافی)؛ 7. فرار مغزها؛ 8. سوء مدیریت و ناکارآمدی مدیران نالایق لمپن؛ 9. ناتمام گذاشتن آرمانهای نهضت؛ 10. ابهام در برنامه ها و طرحهای آینده انقلاب؛ 11. تفرقه و اختلاف؛ 12. غفلت از پرورش نیروی انسانی؛ 13. اعتدالگریزی و بیعدالتی اقتصادی[14] ؛ 14. فراموش کردن محرومان؛ 15. تضعیف رهبری؛ 16. تضعیف اندیشه و روحیه انقلابی؛ 17. ابتذال فرهنگی.[15]
ب) آسیبهای بیرونی
1. توطئه براندازی انقلاب؛ 2. فشارهای بینالمللی؛ 3. تحریف ریشههای انقلاب؛ 4. تهاجم فرهنگی[16]؛ 5. ترویج ملیگرایی در برابر اسلامخواهی؛ 6. ترویج اسلامستیزی و دین گریزی؛
7. ترویج قومیتگرایی[17]؛ 8. رخنه نفوذی و فرصتطلبان در انقلاب؛ 9. بزرگنمایی نقش جریان روشنفکری در انقلاب[18].
آري، انقلاب ايران درعصري كه بشريت ازنور به سوي ظلمات سيرمي نمود به فرموده معمار و بنیانگذار اين انقلاب، امام خمینی(ره) «انفجارنوربود» و اين روشن است كه نور را نمي توان با تاريكي تبيين كرد.
منابع:
1ـ مرتضی منطقی، «جنگ جهانی سوم»، فصلنامه نامه پژوهش، سال اول، ش 2 و 3 (پاییز و زمستان 1375).
2ـ احمد مقتدری، «انقلاب اسلامی، پیامدها و بازتابها»، ماهنامه بصائر، سال اول، ش 4 و 5، (دی و بهمن 1373).
3- سیدمصطفی تقوی مقدم، تحلیلی بر اسلامی کردن دانشگاهها، تهران، دارالحدیث، 1375.
4- محمد پزشکیان و دیگران، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن، دفتر نشر معارف، چ هجدهم، تابستان 1381.
5-اسماعیل شفیعی سروستانی، تهاجم فرهنگی و نقش تاریخی و روشنفکران، تهران، کیهان،1372.
6- محمدرضا باقرزاده، آسیبشناسی انقلاب اسلامی، ماهنامه معرفت . شماره 68.
7- اسکاچ پل ،تدا،حکومت تحصیل دارواسلام شیعه درانقلاب ایران،ترجمة امین زاده،مندرج در: راهبرد، ش9، 1375.
8- محمدرضا دهشیری ، نظریه انقلاب اسلامی از دیدگاه امام خمینی، حضور، زمستان 1377، شماره 26 .
9- هادی سمتی، انقلاب ایران درساحت نظریه پردازی، در عباس زارع، آخرین انقلاب، نهاد نمایندگی ولی فقیه، 1378.
10- فرد هالیدی ،هدف یابی انقلاب اسلامی؛سیاست بنیادگرایی اسلامی درایران چالش با دولت سکولار، ترجمه: مرتضی بحرانی، فصلنامه زمانه، شماره 16 .
11- فروغ السادات اخضري، انقلاب اسلامي و نظريه هاي انقلاب، جام جم آن لاين 6/3/1382 .
12- ریچارد لاکمن، کارگزاران انقلاب؛ ستیزه نخبگان و بسیج توده ای از مدیچی تا یلسین، مندرج در: جان فورن، نظریه پردازی انقلاب ها، ص 107.
13-احمد،رهدار، انقلاب اسلامی ایران؛ چالشی بر تئوری های ساخت گرا، مجله آموزه، شماره 7.
14- عباس،کشاورزشکری(عضو هیأت علمی گروه جامعه شناسی پژوهشکدة امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی)،کاربست نظریه برینگ تون موردرمورد انقلاب اسلامی ایران، مجله متین، شماره 15 و 16.
15- آل احمد،جلال، درخدمت وخیانت روشنفکران، بهروز، 1357.
16- آبراهامیان،یرواند،ایران بین دوانقلاب،ترجمه کاظم فیروزمندی و ...، چ 3، تهران، مرکز، 1379.
17- فریدون،آدمیت، امیرکبیروایران،چ8،تهران،خوارزمی،1378.
18-محمد رسول،آهنگرانی،اصلاحات اقتصادی رضاخان وتأثیرعوامل خارجی،تهران،مرکزاسناد انقلاب اسلامی، 1380.
19- علی، ابوالحسنی، کارنامه شیخ فضل الله نوری،پرسش ها وپاسخ ها،تهران،عبرت،1380.
20- تدا،اسکاچپل،دولت ها وانقلاب های اجتماعی،ترجمه سید مجید روئین تن، تهران، سروش، 1376.
21- حکومت تحصیلدارواسلام شیعه درانقلاب ایران، مندرج در:عبدالوهاب فراتی،رهیافت های نظری برانقلاب اسلامی،قم،معارف،1377.
22- لئو،اشتراوس،فلسفه سیاسی چیست؟ترجمه فرهنگ رجایی،چ2،تهران،علمی وفرهنگی،1381.
23- مهدی،ابوطالبی،نقدوبررسی نظریه نیکی آر.کدی درتحلیل انقلاب اسلامی ایران، معارف، بهمن 1384، شماره 33 .
24- منوجهر محمدی، تحلیلی بر انقلاب اسلامی ایران، انتشارات امیر کبیر، چاپ سوم تهران 1370.
25- عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه های آن، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، تهران 1368.
26- اسدالله افشار، ضرورت تأمل و با زنگری درنظریه های انقلاب، تهران: سفيرارد هال، 1391.
پینوشت:
[1] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز؛ 14/2/1387.
[2] - قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل ششم.
[3] - بیانات رهبرمعظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز ۱۳۸۷/۰۲/۱۴ .
[4] - همان.
[5] - همان.
[6] - اعراف/ 96.
[7] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز۱۳۸۷/۰۲/۱۴ .
[8] - همان.
[9] - روزنامه جمهوری اسلامی . 1/9/1379.
[10] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز۱۳۸۷/۰۲/۱۴ .
[11] - علی اخترشهر، آرمان ها، دستاوردهاوآسیب شناسی انقلاب اسلامی در عرصه سیاسی، معارف، خرداد 1387، شماره 56.
[12] - بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاههای شیراز۱۳۸۷/۰۲/۱۴ .
[13] - یادآوری این مطلب ضروری است که آفات انقلاب را میتوان به دو دسته کلی تقسیم نمود: الف) آفات طبیعی: که دست بشر یا در آنها دخالتی ندارد و یا اگر دارد دخالت تام ندارد، مثل افزایش بیرویه جمعیت، توزیع نامناسب جمعیت، مهاجرت بیرویه، بیسوادی و حوادث طبیعی همچون سیل، زلزله و خشکسالی. ب. آفتهای انسانی؛ که دست بشر در پیدایش آنها نقش دارد. مراد ما از آسیبها، در این بحث، نیز همین نوع دوم است.
[14] - افزایش فاصله طبقاتی، پیدایش ثروتهای بادآورده، بیتوجهی به مستضعفان و عنایت به ثروتمندان، فاصله فاحش فقیر و غنی و فقدان عدالت اجتماعی ـ اقتصادی، راه را بر کمرنگ شدن آرمانهای انقلاب میگشاید. فقرا در بند تأمین ابتداییترین نیازهای زندگیاند و ثروتمندان در پی اسراف و تبذیر و تجمل. بنابراین، هر دو گروه خود را از مسیر انقلاب کنار میکشند و دشمنان انقلاب فرصت رخنه مییابند.
[15] - از دیگر عوامل آسیبزا برای انقلاب اسلامی میتوان به استفاده از هنر، سینما و تئاتر اشاره نمود که از طریق تولید انواع فیلمها و سریالهای تلویزیونی و انتقال آن به کشور تأثیرات سویی را بر رفتارهای اجتماعی جوانان گذاشته است... از مهمترین ابزارهای اجتماعی برای تخریب فرهنگ جوامع دیگر، گسترش فساد اجتماعی است. فساد اجتماعی از جمله راهها و روشهای ضدفرهنگی است که ممکن است از عناصر داخلی گرفته شده و یا از فرهنگ بیگانه وارد اجتماع گردد. از جمله مفاسد اجتماعی، گسترش فساد جنسی در جامعه است. فیلمهای ویدیویی، برنامههای تلویزیونی ماهوارهای، تصاویر مبتذل مجلات و تبلیغات روانی که از این ابزارها نشأت میگیرد، همگی درصدند تا قشر جوان جامعه ما را در فساد جنسی فرو برند و با این کار آنان را از اهداف معنوی و فرهنگی انقلاب اسلامی منحرف کنند.از دیگر اقدامات اجتماعی تهاجم فرهنگی، ایجاد روحیه مدگرایی و اخلاق خاص ترویجکنندگان این مدها در قالب گروههای رپ، هوی متال و... است که ترویجکننده ارزشهای ضد اخلاقی از جمله همجنسبازی و برقراری روابط آزاد جنسی هستند.
[16] - پس از پایان جنگ تحمیلی و آغاز برنامههای توسعه و بازسازی کشور، موضوع تهاجم فرهنگی و مقابله با این پدیده مورد توجه مقام معظم رهبری (دام ظلّه) قرار گرفت؛ ایشان در یکی از بیاناتشان با اشاره به سابقه تهاجم فرهنگی در ایران قبل از انقلاب اسلامی، از اواسط دوره قاجاریه و به ویژه دوره رضاخان، میفرمایند: «انقلاب اسلامی که آمد، مثل مشتی به سینه مهاجم خورده، او را عقب انداخت و تهاجم را متوقف کرد. شما در آن دوران اول انقلاب، ناگهان دیدید که مردم ما در ظرف مدت کوتاهی، تغییرات اساسی در خلقیات خودشان احساس کردند. در مردم، گذشت، قناعت، همکاری و گرایش به دین زیاد شد و آز و طمع و اسراف کم شد؛ اینها فرهنگ است، فرهنگ اسلامی اینهاست... البته عمیق نبود، آن وقتی عمق پیدا میکند که چند سالی روی آن کار بشود، این فرصت پیش نیامد... در اواسط دوران جنگ، به وسیله ابزارهای تبلیغی، به وسیله گفتارهای غلط و کجاندیشانه، مجددا شروع شد و آن تهنشینها و رسوبهای ذهنی و روحی خود ما مردم هم مؤثر بود! اما باز حرارت جنگ مانع بود تا اینکه جنگ تمام شد. پس از جنگ، این جبهه جدید به شکل جدی مشغول کار شد. دشمن با یک محاسبه فهمید که جمهوری اسلامی را نمیشود با تهاجم نظامی از بین برد!... با محاصره اقتصادی هم نمیشود، فهمیدند باید عقبه ما را بمباران کنند. فرهنگ، اخلاق، ایمان، ایثار، اعتقاد به دین، اعتقاد به رهبری، اعتقاد به قرآن و جهاد و شهادت او را باید از بین برد و شروع کرد.» ( سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با جمعی از صاحبنظران و کارکنان دستگاههای فرهنگی 21/5/71. در مورد علل و عوامل تهاجم فرهنگی از دیدگاه رهبر معظم انقلاب، ر.ک: «تهاجم فرهنگی ریشهها راههای نفوذ و شیوه مقابله با آن»، جرعه جاری، تدوین علی ذوعلم، ص 429 به بعد)
[17] - دشمن، از جدا کردن فرد و جامعه ایرانی از هویت اسلامی مأیوس شده بود، حیلهای دیگر اندیشید و آن سوء استفاده از وجود قبایل و طوایف مختلف ایرانی، و ریشهدار قلمداد کردن و اصیل خواندن برخی اختلافات بین آنها بود. دشمن آن اختلافات را مایه امید خود قرار داد تا با تحریک و تشویق و تشدید آنها، درگیری عظیم و کشتاری خانمانسوز و بنیانبرانداز را شکل دهد که در انتهای آن نه از انقلاب اثری، و نه از اسلام پیامی، و نه از ایران نشانی باقی بماند! چه شادمانیها که دشمن از بروز درگیریهای قومی و سیاسی در برخی استانها یا شهرستانها از خود بروز نداد و چه تفسیرها که بر جزئیات آن درگیریها ننهاد و چه عوامل و علل تصنعی که برای آن نتراشید و چه حمایتها که از گسترش آنها نکرد! تفاوتهایی که به لحاظ فرهنگی و آداب و رسوم و سنن بین اقوام ایرانی وجود دارد، نشاندهنده سلایق گوناگون و تفاوتهایی است که در ظرافت درک مکارم بین افراد یا اقوام وجود دارد. این تفاوتها در طول تاریخ موجب تکمیل شناخت ایرانیان و رشد و بالندگی هنری و فرهنگی بوده و هیچ گاه برخی درگیریهای جزیی نتوانسته است مستقلاً موجب شکاف بین اقوام ایرانی، علیرغم یکسان نبودن زبان یا لهجه یا مذهب و دین و یا نحوه زندگی اجتماعی آنها، شود و در آینده نیز دشمنان، از وقوع یا دامن زدن به اختلافات بومی و قومی و منطقهای، طرفی نخواهند بست.
[18] - هرچه از ایام پیروزی انقلاب فاصله گرفتیم حضور و جنجالآفرینی این دسته از روشنفکران بیشتر شد: آنها طعمه خوبی برای دشمنان انقلاباند؛ زیرا با تظاهر به مذهب، جسورانه به تعرض نسبت به ریشههای انقلاب، رهبری و ولایت پرداختهاند. همینها از آزادی موجود در جمهوری اسلامی که مجالی برای تبیین حق است، و نه فرصتی برای تبلیغ باطل، سوء استفاده کرده و با راه انداختن مطبوعات متهتک و جنجالی و غیر متعهد نسبت به آرمانهای نظام، یا برگزاری جلسات سخنرانی و به اصطلاح افشاگری، به تحکیم فلسفی مبانی انحراف اجتماعی پرداختهاند، آنها قصد اصلاح ندارند بلکه آلت دست بیجیره و مواجب دشمنان انقلاب شدهاند.
دکتر اسدالله افشار
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/91028