پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، قبلا در باره علی کریمی نوشتم که او تروریست است. تروریستی که با قرار دادن پیج خود در اختیار معاندین از راه دور خشونت ترویج میکند و ضدانقلاب را به قتل و آدمکشی و تخریب اموال عمومی تشویق میکند. تروریستی که دروغ میگوید و شایعه میپراکند تا حس قدرتطلبی و شهرتافزایی را در خود سیراب سازد.
نظام جمهوری اسلامی زمینه را برای رشد و شکوفایی او در حوزه ورزش فراهم کرد و او هم توانست در این زمینه بدرخشد. صاحب سرمایههای میلیاردی و زندگی فوق لاکچری و محبوب ورزشدوستان و طرفداران شود.
علی کریمی همه اموال خود را فروخت و به امارات رفت تا در آنجا علیه نظام جمهوری اسلامی نفرتافکنی کند و به خیال خام خودش دست به براندازی بزند.
دولت امارات به خاطر فعالیتهای براندازانه علی کریمی، او را از امارات اخراج کرد و او مجبور شد به لانه تروریستها پناه ببرد و در پوشش یک پناهنده، زندگی فرسایشی خود را در کانادا انتخاب کند.
لحظهای را تصور کنید علی کریمی زمانی که با اتومبیل لوکس خود به خیابانهای تهران میآمد، یا در تجمعی حضور پیدا میکرد چگونه جوانان به سوی او میشتافتند و با او عکس یادگاری میگرفتند.
امروز علی کریمی یک پناهنده است، حتی جایگاه یک شهروند درجه ۲ را نیز ندارد. دیگر علی کریمی وقتی در خیابانهای تورنتو خودی نشان میدهد شاید یک نفر نیز نگاهی به او نکند. چرا که اصلا او را نمیشناسند تا بخواهند او را به عنوان یک سلبریتی به رسمیت بشناسند. جز اینکه در جمع عدهای برانداز حضور پیدا کند تا شاید نگاهی به او کنند.
علی کریمی با آن حشمت و جاهی که داشت امروز یک پناهنده است. پناهندهای که باید مثل موش بترسد که نکند کاری از او سر بزند که این امتیاز پناهندگی نیز از او سلب شود.
او در راهی قدم گذاشته و در منجلابی فرو رفته که راه نجاتی برایش وجود ندارد. از همین روی او بیشتر دست و پا میزند و بیشتر لجن میپراکند.
او تصور کرد و یا شاید هنوز هم بکند که با گذاشتن چند پست در فضای مجازی مردم ایران را به خروش در خواهد آورد و انقلابی دوباره ایجاد خواهد کرد. چقدر این افراد در تحلیل خود ضعیف و ناتوان و جاهلاند.
اصلا قامت علی کریمی در برابر درخت تناور نظام جمهوری اسلامی عددی به شمار نمیرود تا چه رسد به اینکه بخواهد توفانی ایجاد کند و به زعم خود شاخ و برگ این درخت تنومند را به لرزش درآورد.
علی کریمی مرده است، چرا که تروریستها جز مرگ پیامی ندارند. او پنجههایش را در چنگال خونین کسانی حلقه زده که جز به تجزیه ایران و ویرانی آن نمیاندیشند. این پنجه و آیت چنگالها شکستنی هستند چرا که خانه عنکبوت سست بنیاد است.
این سرنوشت محتوم هر براندازی است که به خیال واهی خود راهی فرنگ میشود تا از آنجا نقشههای خیالی خود را عملی کند. چه بسیار کسانی بودند که به این امید واهی راهی غرب شدند و سرنوشت محتوم آنها اقامت دائمی و غریبانه در یکی از قبرستانهای متروکه آن دیار شد.
دکتر نصرالله شفیعی
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/70646