پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»،
رشته پیوند ارض و آسمان از هم گسست
تا که تیغ کینه بر پیشانی مولا نشست
ناگهان فریاد «فُزتُ» آسمانها را شکافت
خلوت شبهای کوفه شهر نامداران شکست
علی بزرگ مرد تاریخ در بیست و یکم رمضان سال چهلم هجری بدست خوارجی ملعون[1]؛ عبدالرحمان بن ملجم مرادى تیره روزترینِ مردمان که در تاریک اندیشی و فضیلت سوزی گوی سبقت ربوده بود، به شهادت رسيد و در نجف اشرف به خاك سپرده شد، و بارگاه و مزارش ميعادگاه عاشقان حق و حقيقت شد؛ ولذا در این شب که با یکی از شبهای پربرکت قدر مصادف است، شیعیان برای شهادت حضرت علی (ع) سوگواری میکنند و به رسم شبهای قدر قرآن بر سر میگیرند.
بر بلندای فلک ذکر ملائک یا علیست
هر کـه گوید یا علی در روز محشر با علیست
در طواف کعبه گر با دیده دل بنگری
هر طرف آئینهاي باشد کزان پیدا علیست
صاحب این قلم با حزن و اندوه فراوان؛ فرارسیدن ایام شهادت مولای متقیان را برعاشقان حضرتش تسلیت گفته و پیرامون شخصیت والای بی بدیل آن امام همام، مطالب و نکاتی را در ذیل بیان و یادآور می شود.
1- سخن از شخصیت حضرت علی بن ابیطالب(ع) کار آسانی نیست، آن امام همام، نخستین مسلمان بعد از خدیجه کبری(س) زوج بتول، ابن عم رسول الله(ص)، شیر خدا، فاتح خیبر، امام مشارق و مغارب، صاحب ذوالفقار، اولین خلیفه بنی هاشم و چهارمین خلفای راشدین و نخستین امامان عترت و ... نمی توان با قلم شکسته و ناتوان چیزی را نوشت، و یا با زبان غیر گویا سخنی را گفت، ولیکن از باب ما لا یدرک کله لا یترک جلّه، خلاصه ای از سیرت آن امام بزرگوار می توان نوشت که به قول شاعر:
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید.
2- مسلم است كه با شناخت هاى معمولى هرگز نمىتوان شخصيت على بن ابىطالب(ع) را دريافت. به ويژه اگر پژوهشگردرمواردى جوياى عناصر و فعاليت هاى روحى آن بزرگوار باشد؛ به عبارتى ديگر، حباب نمىتواند تمام مفهوم دريا باشد. حباب كجا و آن عظمت ژرف و شگفتانگيز كجا!؟ به راستى پديدههاى تركيبى و مفاهيم عالى انسانىدرون شخصيتها با نظر بهعظمت رشدى كه دارند، بسيار پيچيدهتر و ظريفتر از آن است كه در انسان هاى معمولى بهوجود آيد.
3-از نگاه صاحب نظران و اندیشمندان؛ علی (ع) پس از پیامبر شایسته ترین فرد عالی برای اداره امور جامعه اسلامی بود. در حوزه اسلام جز پیامبر اسلام هیچ کس از نظر فضیلت، تقوا، بینش فقهی، قضائی، جهاد و کوشش در راه خدا و سایر صفات عالی انسانی به پایه علی (ع) نمی رسید. به دلیل همین شایستگی ها، حضرت بارها به دستور خدا و توسط پیامبر اسلام به عنوان رهبر آینده مسلمانان معرفی شده بود که از همه آن ها مهم تر جریان غدیر است. امام علی (ع) دارای خصوصیات و فضایلی است که وی را از شخصیت های جهانی متمایز می کند. علی (ع)بشر بود، ولی خصوصیات وجود او در هیچ بشری دیده نشده است،کارهای حضرت شبیه سایر مردم نبود تا مردم بتوانند او را از مقایسه با خود بشناسند، بلکه مظهر العجایب و الغرایب بود که تمام افراد بشر را در گذشته و آینده مبهوت نموده و خواهد نمود !
4- آميزهاى از عدالت و محبت با وابستگى به خداوند متعال، از على بنابى طالب(ع) شخصيتىساخته است كه در نادره دوران است. در جنگ صفين، لشكريان معاويه آب فرات را به روى لشكريان على(ع) مىبندند و آنان را در معرض هلاكت قرار مىدهند. با فرمان امام فرات بهدست لشكريان حضرت مىافتد و ياران او مىخواهند در مقابل تخلف لشكريان معاويه از قانون، آب را به روى لشكريان او ببندند؛ ولى امام فرات را در اختيار آنان مىگذارد و از بستن آب بهروى لشكريان معاويه جلوگيرى مىكند. همان معاويهاى كه دشمن ديرين اوست. در جاى ديگر همين رفتار را با قاتل خود مىكند. در تمام لحظات زندگىاش چنين شخصيت خاصىدارد. به اين قياس، انسان از ديدگاه شخصيت على(ع) موضوعى است كه در مجراى سه پديده متنوع مطرح است: «محبوبيت»، «مشمول بودن به عدالت»، «وابستگى به خدا».
5- براساس تحقيقات همه جانبهاى كه از آغاز ظهور اسلام تاكنون درباره شخصيت علىبنابىطالب(ع) چه به وسيله مشاهده كنندگان معاصر او و چه بعدها توسط متفكران صاحبنظر اسلامى و ديگر ملل صورت گرفته است، اين حقيقت پذيرفته شده كه:
شخصيت على(ع) چنان كه در قلمرو مكتبهاى الهى (غير از نبوت) در رديف پيامبرانىمانند حضرت ابراهيم، حضرت موسى، حضرت عيسى و حضرت محمد عليهمالسلام (صاحبان رسالت كلى) قرار دارد، در قلمرو پيشتازان كاروانيان انسانى كه تكامل در انسانيت را هدفگيرىنمودهاند، در صف اول جا گرفته است. على عليهالسلام پيامبر نيست و خضوع و تسليمش در برابر پيامبر اسلام صلى الله عليه وآله وسلم ايمان راستين او به خاتم پيامبران عليهمالسلام چيزى نيست كه قابل كمترين ترديد باشد.
شايستگى على عليهالسلام براى مقام نمايندگىرسالت هاى كلى نه تنها از سوىصاحبنظران جهان تشيع، بلكه از طرف همه فرقهها و مذاهب اسلامى و غير اسلامى بدون كمترين ابهامى ابراز شده است.
6- در دنیای امروز که معنویت گمشده بشریت است، شناساندن شخصیت های بی نظیری همچون حضرت علی که در همه مقاطع عمر گرانبهایش می تواند برای نسل های عصرحاضر الگو و اسوه کاملی باشد؛ امری شایسته، بلکه ضروری است. این ضرورت به ویژه در جامعه جهان اسلام که به سبب توطئه های دشمنان گرفتار نزاع و تفرقه و متأسفانه نسل کشی مسلمانان شده است، بیشترخود را می نمایاند. با نگاهی به آن چه در کشورهای اسلامی مانند لیبی، مصر، عراق، پاکستان، لبنان، سوریه، فلسطین، عربستان سعودی، بحرین، یمن، افغانستان و ... می گذرد عمق فاجعه دردناکی که استکبار جهانی برای ملت مسلمان اعم از شیعه و سنی ترسیم کرده و به دنبال تحقق آن است، روشن می شود. بررسی شخصیت ممتاز حضرت علی به عنوان یکی از مهم ترین محورهای وحدت مسلمانان و تبیین سیره وحدت آفرین آن حضرت در دوران سایرخلفای راشدین می تواند امروز درسی راهگشا برای مسلمانان باشد.
7- ابن ابی الحدید معتزلی از محققین علمای اهل سنت در مقدمه شرح نهج البلاغه گوید: فضایل علی (ع) در آن حد از عظمت و شموخ و شهرت است که نویسنده و گوینده دربرابر آن خود را ضعیف و زبون و شرمسار ببیند که در صدد تفصیل آن برآید، چه بگویم درباره مردی که دشمنانش به فضائلش معترف بوده و در عین دشمنی نتوانستند آن را پنهان دارند، و همگان دانند که بنی امیه پس از شهادت آن حضرت به شرق و غرب ممالک اسلامی دست یافتند و با تمام توان کوشیدند که نور عظمتش را فرو نشانند و در این باره هرحیله و مکیدتی بکار بردند تا جائی که ایادی آنها احادیث فراوانی در قدح و ذم آن حضرت جعل کردند و در این راه مبالغ گزافی از اموال بیت المال مسلمین هزینه ساختند و اگرکسی حدیثی درمنقبتش بیان می داشت او را مورد ضرب و شتم قرار می دادند و حتی برخی را به زندان افکندند و عده ای را تبعید نمودند و جمعی را بدین جرم از دم تیغ گذراندند و کسی را جرأت نبود که فرزندش را علی بنامد. اما هر چه آنها بیشتر در این امر کوشیدند فضائل آن حضرت بیشتر شایع گشت که گوئی آنها آن نیرو را در نشر فضائل او بکار برده بودند، آری مشک را هر چه بیشتر بپوشانی فضا را بیشتر عطرآگین سازد.
8- امیرمؤمنان، به تصریح پیامبراکرم، گنجینه علوم نبوی بود و وارث احکام الهی، و به آنچه که امت تا روز رستاخیز به آن نیاز داشت عالم بود ودر میان امت فردی داناتر ازا و نبود. از این رو، در ده ها مورد، که تاریخ به ضبط قسمتی از آن موفق شده است ، خلیفه دوم از علوم امام (ع) استفاده می نمود و ورد زبان او این جملات یا مشابه آنها بود: «عجزت النساء ان یلدن مثل علی بن ابی طالب : زنان ناتوانند ازاینکه مانند علی را بزایند.»[2]
«اللهم لا تبقنی لمعضله لیس لها ابن ابی طالب : خداوندا، مرا در برابر مشکلی قرار مده که در آن فرزند ابوطالب نباشد.»[3]
9- فیلسوف شهیر و حکیم فرزانه، علامه شهید مطهری(ره) کتابی دارد به نام “جاذبه و دافعه علی(ع) “ این کتاب مشتمل است بر یک مقدمه و دو بخش، در مقدمه، کلیاتی درباره جذب و دفع به طور عموم و جاذبه و دافعه انسان هابه طور خصوص بحث شده است. در بخش اول جاذبه علی(ع) که همواره دل هایی را به سوی خود کشیده و می کشد و فلسفه آن و فایده و اثر آن، موضوع بحث قرار گرفته است. در بخش دوم، دافعه نیرومند آن حضرت که چگونه عناصری را به سختی طرد می کرد توضیح و تشریح شده است. استاد شهید در این کتاب ثابت نموده که علی(ع) دو نیرویی بوده است و هرکس که بخواهد در مکتب او پرورش یابد باید دو نیرویی باشد. آن گاه شهید والامقام استاد مطهری دونیرویی بودن علی (ع) را این گونه تشریح می نمایند:
"علی(ع) از مردانی است که هم جاذبه دارد و هم دافعه و جاذبه و دافعه او سخت نیرومند است. شاید در تمام قرون و اعصار، جاذبه و دافعه ای به نیرومندی جاذبه و دافعه علی(ع) پیدا نکنیم. دوستانی دارد عجیب، تاریخی، فداکار، با گذشت، از عشق او همچون شعله هایی از خرمنی آتش سوزان و پرفروغ اند جان دادن در راه او را آرمان و افتخار می شمارند ودر دوستی او همه چیز را فراموش کرده اند. از مرگ علی(ع) سالیان، بلکه قرونی گذشت اما این جاذبه همچنان پرتو می افکند و چشم ها را به سوی خویش خیره می سازد. در دوران زندگیش عناصر شریف و نجیب، خداپرستانی فداکار و بی طمع، مردمی با گذشت و مهربان، عادل و خدمتگزار خلق کرد و حول محور وجودش چرخیدند که هرکدام تاریخچه ای آموزنده دارند و پس از مرگش در دوران خلافت معاویه و امویان، جمعیت های زیادی به جرم دوستی او در سخت ترین شکنجه ها قرار گرفتند اما قدمی را در دوستی و عشق علی(ع) کوتاه نیامدند و تا پای جان ایستادند."
10- علامه شهید مطهری(ره) در همین کتاب “جاذبه و دافعه علی(ع) “ می گوید: علی(ع) اگر رنگ خدا نمی داشت و مردی الهی نمی بود فراموش شده بود. تاریخ بشر قهرمان های بسیار سراغ دارد قهرمان های سخن، قهرمان های علم و فلسفه، قهرمان های قدرت و سلطنت، قهرمان میدان جنگ ولی همه را بشر از یاد برده و یا اصلا نشناخته است اما علی(ع) نه تنها با کشته شدنش نمرد بلکه زنده تر شد خود می گوید: “گردآورندگان دارایی ها در همان حال که زنده اند مرده اند و دانشمندان (علمای ربانی) پایدارند تا روزگار پایدار است جسم های آنها گمشده است اما نقش های آنها برصفحه دل ها موجوداست.”[4] درباره شخص خودش می فرماید: “فردا روزهای مرا می بینید و خصایص شناخته نشده من برایتان آشکار می گردد و پس از تمام شدن جان من و ایستادن دیگری به جای من مرا خواهید شناخت”[5]
جان کلام این که علی(ع)؛
- در راه خدا از کسی ملاحظه نداشت بلکه اگر به کسی عنایت می ورزید و از کسی ملاحظه می کرد به خاطر خدا بود. قهرا این حالت، دشمن سازاست و روح های پرطمع و پرآرزو را رنجیده می کند و به درد می آورد.
- در دوران خلافتش سه دسته را از خود طرد کرد و با آنان به پیکار برخاست؛ اصحاب جمل که خود آنان را ناکثین نامید و اصحاب صفین که آنها را قاسطین خواند و اصحاب نهروان یعنی خوارج که خود آنها را مارقین می خواند.[6]
- علی(ع) از آن نظر محبوب است که پیوند الهی دارد، دل های ما به طور ناخودآگاه در اعماق خویش با حق سرو سرّ و پیوستگی دارد و چون علی(ع) را آیت بزرگ حق و مظهر صفات حق می یابند به او عشق می ورزند.
- نقطه های روشن در وجود علی(ع) بسیار زیاد است اما آنچه برای همیشه او را درخشنده و تابان قرار داده ایمان و اخلاص اوست و آن است که به وی جذبه الهی داده است.
- سراسر وجود علی (ع)، تاریخ و سیرت علی (ع)، خلق و خوی علی (ع)، رنگ و بوی علی (ع)، سخن و گفتگوی علی(ع) درس و سرمشق و تعلیم و رهبری است.
- علی(ع) دو طبقه را سخت دفع کرده است: 1- منافقان زیرک؛ 2- زاهدان احمق.
همین دو درس، برای مدعیان تشییع او کافی است که چشم باز کنند و فریب آنان را نخورند، تیزبین باشند و ظاهربینی را رها نمایند.
منابع:
1-ابنابیالدنیا، عبدالله بن محمد، مقتل الامام امیرالمومنین علی بن ابیطالب، قم، مجمع احیاء الثقافة الاسلامیة، ۱۴۱۱ق.
2- ابنسعد، محمد، الطبقات الکبری، بیروت، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۸ق.
3- ابنعساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دار الفکر، ۱۴۱۵ق.
4- جعفریان، رسول، تاریخ خلفا، قم، انتشارات دلیل ما، ۱۳۸۷ش.
5- حسینی مطلق، سید محمدرضا، شهید تنها، قم، انتشارات کوثر کویر، ۱۳۸۶ق.
6-ری شهری، محمد، موسوعة الامام علی بن ابی طالب علیه السلام فی الکتاب و السنه و التاریخ، قم موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث، سازمان چاپ ونشر، ۱۴۲۵ق
7- سید رضی، محمد بن حسین، خصائص الائمه، مشهد، آستان قدس رضوی، ۱۴۰۶ق.
8- مفید، محمد بن محمد، الارشاد في معرفة حجج الله على العباد، محقق / مصحح: مؤسسة آل البيت عليهم السلام، ناشر: كنگره شيخ مفيد، قم چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
9 - چشم اندازی برشجاعت و صلابت علی علیه السلام ، محمد محمدی اشتهاردی ، پاسداراسلام ، ش 226، ص 12.
10 - جلوه هایی از شخصیت امام علی علیه السلام در نهج البلاغه ، محمدصفرجبرئیلی ، پاسداراسلام ، ش 226، ص 17.
11 - مشک فشان سیمای علی علیه السلام در تاریخ مدینه و دمشق،محمدباقرپورامینی، پاسداراسلام،ش 226، ص 21 .
12 - بعثت از دیدگاه علی علیه السلام، سیدمحمد جواد مهری، پاسداراسلام،ش 226، ص 26 .
13- سبحانی ، جعفر ، (1383) ، منشور جاوید ، ج 6 ، مؤسسه امام صادق (ع) ، قم .
14- نصیری ، محمد ، ( 1393) ، تاریخ تحلیلی صدراسلام ، دفترنشر معارف ، قم.
15- شهیدی ، سیدجعفر ، ( 1362) ، تاریخ تحلیلی اسلام ، مرکز نشردانشگاهی، تهران .
16- افشار، اسدالله(1396)، علي (ع) ؛ وجدان بيدارتاريخ ،( تبيين فرازهاي حساس زندگي مولود كعبه از ولادت تا شهادت)، تهران: آسمان كبود.
پینوشت:
[1] - بعد از جنگ نهروان و سركوب خوارج برخى از خوارج از جمله عبدالرحمان بن ملجم مرادى ، و بركبنعبداللهتميمى و عمروبن بكر تميمى در يكى از شبها گرد هم آمدند و اوضاع آن روز و خونريزىها و جنگهاى داخلى را بررسى كردند و از نهروان و كشتگان خود ياد كردند و سرانجام به اين نتيجه رسيدند كه باعث اين خونريزى و برادركشى حضرتعلى ( ع ) و معاويه و عمروعاص است. و اگر اين سه نفر از ميان برداشتهشوند ، مسلمانان تكليف خود را خواهند دانست. سپس با هم پيمان بستند كه هر يك از آنان متعهد كشتن يكى از سه نفر گردد. ابنملجم متعهد به قتل امام على ( ع ) شد.
[2] - مردی از همسر خود به عمر شکایت برد که شش ماه پس از عروسی بچه آورده است. زن نیز مطلب را پذیرفته، اظهار می داشت که قبلا با کسی رابطه ای نداشته است.خلیفه نظر داد که زن باید سنگسار شود. ولی امام علیه السلام از اجرای حد جلوگیری کرد وگفت که زن، از نظر قرآن، می تواند بر سر شش ماه بچه بیاورد، زیرا در آیه ای دوران بارداری وشیر خواری سی ماه معین شده است: وحمله و فصاله ثلثون شهرا . (احقاف/ 15) در آیه ای دیگر، تنها دوران شیر دادن دو سال ذکر شده است : «وفصاله فی عامین : اگر دو سال را از سی ماه کم کنیم برای مدت حمل شش ماه باقی می ماند.» (لقمان/14). عمر پس از شنیدن منطق امام علیه السلام گفت : «لولا علی لهلک عمر.» (ابن شهر آشوب ، مناقب ، ج 1، ص 496 . بحار، ج 40، ص 332)
[3] - افشار، اسدالله(1396)، علي (ع) ؛ وجدان بيدارتاريخ ،( تبيين فرازهاي حساس زندگي مولود كعبه از ولادت تا شهادت)، تهران: آسمان كبود.
[4] - نهج البلاغه، حکمت 139.
[5] - نهج البلاغه، خطبه 149
[6] - و قبل از آن حضرت، پیغمبر (ص) آنان را به این نام ها نامید که به وی گفت: “ستقاتل بعدی الناکثین و القاسطین و المارقین” پس از من با ناکثین و قاسطین و مارقین مقاتله خواهی کرد. این روایت را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه، ج 1، ص 201 نقل می کند و می گوید این روایت یکی از دلایل نبوت حضرت ختمی مرتب است، زیرا که اخباری صریح است از آینده و غیب که هیچ گونه تاویل و اجمالی در آن راه ندارد.
دکتر اسدالله افشار
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/93049