درحال بارگذاری

گروه: سیاست/ایران شناسه: ۹۲۵۷۰۲۶ اسفند ۱۴۰۲ - ۰۶ : ۱۱ بازدید: ۱۱۷دیدگاه: ۰

مجاهدت طلبه قمی در دو صحنه

مجاهدت طلبه قمی در دو صحنه حجت‌الاسلام محمد اسماعیلی، استاد سطوح عالی حوزه قاری قرآن، وقتی جولان سلیطه‌ای در درمانگاه عترت را می‌بیند، غیرت دینی‌اش به جوش می‌آید، می‌خواهد تذکر دهد، ابتدا با خود کلنجار می‌رود؛ آیا این تذکر نقض حریم خصوصی یک زن نیست و من به‌عنوان حافظ قرآن حق ‌دارم با تذکر خود، زنی را آزرده‌خاطر کنم؟

پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، بیایید قضیه درمانگاه عترت قم را از زاویه معکوس ببینیم؛
صحنه اول؛ فردی ملبس به لباس پیامبر رحمت (ص) که استاد دروس عالی حوزه و حافظ کل قرآن کریم است؛ در درمانگاهی مزین به نام حضرات معصومین (ع) و در فاصله اندکی از حرم مطهر بانوی عصمت (س) حضور دارد؛ در این درمانگاه، اکثریت بانوان محجبه و متدین هستند؛ اما زنی برخلاف موازین روشن الهی و قوانین نظام دینی، بدون حجاب، در محیط حضور دارد؛ استاد حوزه، بی‌توجه به این حرمت‌شکنی، دنبال کارهای شخصی خود است، بارها و بارها چشمش به این اقدام خلاف شرع و حرام سیاسی که طبق قانون نیز جرم است، می‌افتد، اما طلبه عافیت‌طلب ما، یا اصلاً به ذهنش نمی‌رسد که به‌عنوان متولی امور دینی مردم، در برابر این حرام شرعی مسئول است و باید تذکر دهد یا با خودش می‌گوید، اولویت مردم اختلاس‌ها و مشکلات اقتصادی و تورم و فقر است؛ با کشف حجاب یک زن، مگر چه اتفاقی می‌افتد؟ نظام دینی اول باید مشکلات مردم را حل کند، اگر مشکلات اقتصادی نباشد، خود مردم دین‌دارتر می‌شوند! اما با خودش کلنجار می‌رود؛ اگر با رفع مشکلات اقتصادی، جامعه دین‌دار می‌شود، پس چرا جوامع غربی که بسیاری از مسائل ما را ندارند، روزبه‌روز از خدا و دین و بدیهیات اخلاقی دور می‌شوند و برعکس مردمانی مانند مردم غزه، بااین‌همه محاصره و شکنجه و قتل و کشتار، بر سر حجاب و قرآن و روزه ایستاده‌اند؟ اصلاً اگر رفاه اقتصادی باعث دین‌داری می‌شود، چرا همیشه مستضعفان در صف یاری پیامبران الهی بوده‌اند؟ به خودش نهیب می‌زند، نه باید به بی‌حجاب تذکر داده شود؛ اما نه، من که استاد سطوح عالی حوزه و حافظ قرآنم! بسیج و سپاه و پلیس و آمران به معروف باید این بساط را جمع کنند من باید به فکر تربیت طلاب باشم!! او در این افکار مشغول است که نوبتش می‌رسد و تمام.
اما آن‌طرف دخترک نوجوانی که به‌سختی و زیبایی حجاب گرفته و از هنجارشکنی زن بی‌حجاب ناراحت است، با خودش به فکر فرورفته است که اگر حجاب حکم خدا است و طلبه حافظ قرآن موظف به تبلیغ دین، چرا هیچ کاری نکرد؟ دخترک گرفتار وسواس فکری شده است! شاید حجاب آن‌قدر که مادرم می‌گوید مهم نیست!....
پسر جوانی از گوشه درمانگاه نظاره‌گر این حرام سیاسی است، او سعی کرده است چشمش به این صحنه گناه نیفتد، اما با خودش می‌گوید، اگر دیدن نامحرم در این شرایط حرام است، چرا آن استادکاری نکرد، نکند غربی‌ها درست می‌گویند، اگر هرچه بیشتر این صحنه‌ها را ببینیم چشم و دلمان سیر می‌شود و گناه نمی‌کنیم!! ولی مگر غربی‌ها چشم و دلشان سیر شده است؟ پس چرا پدوفیلی و رنگین‌کمانیسم و انیمالفیلیسم و ... در غرب ......
اما در گوشه دیگری زن جوانی با فرزند خردسال و همسر جوانش ایستاده است، از دیدن صحنه جولان و اداواطوار زن بی‌حجاب عصبانی است، او به همسر متدین خود ایمان دارد؛ اما با خودش می‌گوید؛ اگر تدین مردان مانع کفایت می کرد، قاعده حجاب چه ضرورتی داشت؟ نکند چشم همسرم به گناه بیفتد و برکت زندگی‌ام از بین برود؟ اما به خود تلنگر می‌زند که اگر رفتار آن زن خلاف دین بود، حتماً حاج‌آقا اسماعیلی کاری می‌کرد!


صحنه دوم؛ حجت‌الاسلام محمد اسماعیلی، استاد سطوح عالی حوزه قاری قرآن، وقتی جولان سلیطه‌ای در درمانگاه عترت را می‌بیند، غیرت دینی‌اش به جوش می‌آید، می‌خواهد تذکر دهد، ابتدا با خود کلنجار می‌رود؛ آیا این تذکر نقض حریم خصوصی یک زن نیست و من به‌عنوان حافظ قرآن حق ‌دارم با تذکر خود، زنی را آزرده‌خاطر کنم؟ برای تردید خود پاسخ متقن دارد. آیا کشف حجاب، یک رفتار شخصی است؟ اگر این‌گونه است؛ چرا از همان موقع که استعمار پیر بر ایران چشم دوخت، رفت سراغ حجاب‌زدایی؟ چرا مهم‌ترین اقدام رضاخان کشف حجاب بود؛ چرا پهلوی دوم تغییر سبک زندگی را اولویت خود قرار داده بود؟ مگر این زن به اختیار خود کشف حجاب کرده است؟ مگر چندین سال نیست که کشف حجاب ابزاری برای تقابل با نظام دینی شده است؟ مگر کشف حجاب امر فردی است، اگر امر فردی بود، چرا تمدن غرب با کشف حجاب به مسیری رفت که نهایت آن فروپاشی همه اصول و ارزش‌های اخلاقی شد.
طلبه مطمئن است این زن آسیب‌دیده جنگی تمدنی است؛ ولی خود از ضربه‌ای که خورد خبر ندارد، می‌گوید من طلبه وظیفه‌ام تلنگر و بیدار کردن فطرت زنان و دختران شیعه و مسلمان است، باید کاری کنم و به‌این‌ترتیب، مجاهدت را شروع می‌کند.
او می‌دانست که ممکن است بعدازاین جهاد، مورد هتک حرمت قرار گیرد، به خود نهیب می‌زند، هر اتفاقی افتاد از حیطه ادب و اخلاق یک طلبه خارج نمی‌شوی و فقط تکلیف خود را انجام می‌دهی؛ بنابراین زمانی که انواع ناسزاها را شنید، صبر کرد، سکوت کرد و بر حرام بودن کشف حجاب و ضرورت رعایت آن اصرار کرد.
او می‌دانست که در حوزه نیز عافیت‌طلبانی هستند که ممکن است برای به‌به و چه‌چه فلان رسانه و بهمان فرد، این مجاهدت را تقبیح کنند! می‌دانست که افراطی و تندرو، بی‌سواد و رانت‌خوار و ... خوانده خواهد شد، اما ایمان قلبی‌اش او را در اجرای حکم خدا استوار کرد، او که از آن استاد خارج فقه و از فرزند آن عالم ربانی در فتنه فواحش، جز سکوت ندیده بود و انتظار حمایت نداشت؛ هرچند نمی‌دانست در معرکه سنجش غیرت، از جانب همان ساکتان در برابر فتنه‌ها، متهم به ارتکاب حرام خواهد شد؛ اما چه باک، طلبه غیور مسلط به آیات قرآن، تکلیف خود را درست تشخیص داده است.
بله طلبه مجاهد ما به تأسی از پیامبر رحمت(ع)، برای تلنگر به جامعه دینی و مدعیان حوزوی در برابر جهالت مدرن، امربه‌معروف را چون جهادی سترگ انتخاب کرد.

راضیه امیری رز، استاد دانشگاه

اشتراک گذاری:
  • لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/92570کپی شد

  • دیدگاه های ارسال شده شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زیان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.
    • پربازدیدترین ها
    • شبکه های اجتماعی
    • بازار
    • آخرین اخبار
    سایت تجاریایران تک دکورفروشگاه طبیب