پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، از سیره و سخن معصومین از جمله حضرت ثامنالحجج علیهمالسّلام برمیآید که حفظ آیین اسلام و همگرایی مسلمین در رأس تمام امور قرار دارد و همه چیز حتی جان و مال و وجهه اجتماعی را باید بر سر آن نهاد و این صیانت و همدلی را بیشتر از همه شؤون، نصبالعین قرار داد. تشکیل حکومت اسلامی نیز اصلیترین پایه این بنای فرازمند و فروزنده است و حکومت و تمام ملزومات آن از جمله عدالت اجتماعی برای آن است که آحاد جامعهی اسلامی به تکامل دینی و ارتقای دانش و اعتلای خداشناسی و پیوند و ارتباط مانا و نفوذناپذیر نایل شده و در سایه سار آن با آسودگی به مقام عبودیّت برسند و این است که در ابتدای راه تسلیم، پس از اقرار به وحدانیّت الهی و نفی آلههی واهی، در درجهی نخست به عبودیّت حضرت خاتم الانبیاء (ص) و سپس به رسالت و نبوّت آن حضرت، مذعن میشویم.
پیوند و ارتباط مانایی که ذکر آن رفت، مفهوم و مصداق عینی «ولایت» است؛ بدین معنی که «ولایت» عامل پیوند مخلوق با خالق و نیز پیوند مخلوقات با یکدیگر در طریق عبودیّت است و حکومت، یکی از وسایل و ملزومات نیل به آن محسوب میشود و هرگاه تشکیل حکومت دینی میسور نباشد، این ولایت الهی تعطیل بردار نیست و حضرات معصومین (ع) در صورت محقّق نشدن حکومت به واسطهی شرایط اجتماعی، «ولایت» را از طرق دیگر در شریانهای جامعهی دینی، جاری میسازند.
همان گونه که میدانیم حضرت ثامن الائمّه (ع) در مسیر مدینه به توس، وقتی که قدوم مبارکشان را بر سرزمین نیشابور گذاشتند، استقبال مردمی بیبدیلی از آن حضرت به عمل آمد و اندیشمندان و نویسندگان بسیاری از ایشان خواستند به عنوان تیمّن و تبرّک و یادگار این گذر تاریخی، حدیثی بفرمایند و همگان را از برکت آن منتفع سازند. امام رئوف شیعه، حدیث قدسی سلسلة الذّهب را بیان فرمودند مبنی بر این که خداوند خبیر فرموده است کلمه ی «لا اله الّا اللّه» حصن حصین و نفوذناپذیر من است و هر کس وارد این حصن شود از عذاب دوزخ در امان خواهد بود. حضرت پس از طیّ مسافتی کوتاه دوباره سر از هودج برآوردند و فرمودند؛ من از شروط این پناهجویی به حصن توحید هستم.
عصارهی تحلیل این سخن قدسی، آن است که یگانه جویی و یکتاپرستی و سعادت و تکامل دینی و اجتماعی، منوط به ولایت و حکومت الهی است و در واقع، این ولایت و حاکمیّت، مقدّمهای برای نیل به ذیالمقدّمهی عبودیّت است و بدون آن هیچ حرکت و خیزش و فعّالیّت سیاسی، اجتماعی به سرانجام نخواهد رسید حتّی اگر با خیر و خلوص و خداخواهی، قرین باشد. بندگی و عبودیّت، اصل است امّا اگر از طریق ولایت و پیوستگی صورت نپذیرد، حرکت رو به جلو و پیش رونده محسوب نمیشود و به واقع، درجا زدن و سکون و خمود، خواهد بود. نمونههای تاریخی این مدّعا بسیار است منتج به این که ولایت پذیری و همگرایی ولایتمدارانه، نیک انجام و مورد رضایت معصومین (ع) بوده و عدول از آن، شقاوت ها و شقیهای بسیاری را پرورانده است. ولایت رضوی که همان استمرار رسالت نبوی و ولایت علوی در طول تاریخ شیعه بوده، عنصر پر جاذبهای است که با وجود دور بودن صاحب این ولایت آسمانی از مسند حکومت زمینی، حاکم قلب های اهل ایمان و جهاد و پارسایی بوده و پایگاه های مردمی آن همواره عامل هراس خلفای جور بنیامیّه و بنی عبّاس بود و مأمون عبّاسی نیز به واسطهی همین پیوند قلبی با محوریّت «ولایت»، از بروز جنبشهای عدالت خواهانه و حقیقت جویانه هراسید و اجبار امام معصوم به پذیرش ولایتعهدی نیز از جمله مکائد او بود که به اعتراف خودش میخواست مبحث مشروعیّت الهی به حکومت غاصبانهاش ببخشد و مقبولیّت مردمی را به دست آورد، پیشوای معصوم شیعه را در شؤون حکومت شریک گرداند و کژیها و ناراستیهای حاکمیّت را فرافکنی نماید و بدین وسیله سیمای ولایی امام را خدشه دار سازد و تقدّس و تنزّه امامت را زیر سؤال ببرد، مراقب ارتباطات مردمی و تشریح و تبیین معارف ستم ستیزانهی دینی توسّط حضرت باشد و شعلههای خشم ولایتمداران و علویّون را خاموش سازد. به همین علّت میگفت؛ «ما ظننت ان احداََ من آل ابی طالب یخافنی بعد ما عملته با الرّضا» (گمان نمیکنم بعد از آن که رضا را ولیعهد خود قرار دادم، از احدی از خاندان ابوطالب بترسم).
مأمون از نفوذ ولایی امام رضا (ع) به خوبی آگاه بود و به هر صورت ممکن میخواست خود را همرنگ با این صبغهی ولایی، وانمود سازد. مأمون و تمام خاندان عبّاسی از خویشاوندی خویش با بنی هاشم و آل علی (ع) سوء استفاده های بسیاری نموده و حتّی با تبلیغات سوء، چنین وانمود میکردند که علّت انتخاب رنگ سیاه برای لباس هایشان محزون بودن در مصیبت و ماتم شهیدان کربلاست به طوری که بسیاری از طبقات میانی و پایینی دستگاه حکومت ظالمانهشان احساس میکردند در راه خشنودی پیامبر و آل علی (ع) مشغول به خدمت هستند!
حضرت ثامن الحجج (ع) نیز از ابتدا با روش های گوناگون به خنثی سازی این تبلیغات واهی پرداخت. از جمله این که به تنهایی و بدون خاندان و خویشانش از مدینه به توس عازم شد، در مسیر این سفر از جمله نیشابور، نظر مردم را معطوف به مبحث ولایت مینمود و نهایتاً این که دخالت در شؤون سیاسی، فرهنگی، اجتماعی دستگاه خلافت را به هیچ وجه نپذیرفت.
با درود به ساحت پاک آباء و ابناء بزرگوار امام رئوف شیعه، زادروز خجستهاش را به شیعیان و رضاجویان عزیز، تهنیت میگوییم.
سیّد مسعود علوی
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/62667