پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»،
۱۴. اهل پاسخ منطقی در برابر مخالفان
هر کس که در مسند مدیریت قرار بگیرد مورد قضاوت، تحسین، طعن، انتقاد، توهین و ... قرار میگیرد. هیچ مدیر و مسؤولی از تیررس سخنهای ناروا از سوی مخالفین در امان نیست. در هر جا که ضرورت اقتضا کند که به این گونه موارد پاسخ داده شود بهترین راه بیان سخن حق و منطقی و به دور از احساسات است. در چنین شرایطی اسلحه مخالفان کُند و تیغ تبلیغاتشان نخواهد برید.
قرآن مجید وقتی داستان حضرت هود را که برای هدایت قوم عاد به سوی آنها میرود نقل میکند، اشاره به همین منطق هود میکند.
داستان از این قرار است:
قَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ إِنَّا لَنَرَاكَ فِي سَفَاهَةٍ وَإِنَّا لَنَظُنُّكَ مِنَ الْكَاذِبِينَ
[ﺍﺷﺮﺍﻑ ﻭ ﺳﺮﺍﻥ ﻗﻮﻣﺶ ﻛﻪ ﻛﺎﻓﺮ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﻣﺎ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺳﺒﻚ ﻣﻐﺰﻱ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ میﺑﻴﻨﻴﻢ ﻭ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﺎﻥ ﻣﻰﭘﻨﺪﺍﺭﻳﻢ]. (اعراف/٦٦)
قَالَ يَا قَوْمِ لَيْسَ بِي سَفَاهَةٌ وَلَٰكِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ
ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻗﻮم ﻣﻦ! ﺩﺭ ﻣﻦ ﻫﻴﭻ ﺳﺒﻚ ﻣﻐﺰﻱ ﻭ ﻧﺎﺩﺍﻧﻲ ﻧﻴﺴﺖ، ﺑﻠﻜﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩﺍﻱ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻧﻢ]. (اعراف/٦٧)
أُبَلِّغُكُمْ رِسَالَاتِ رَبِّي وَأَنَا لَكُمْ نَاصِحٌ أَمِينٌ
ﭘﻴﺎمﻫﺎﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭم ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ میﺭﺳﺎﻧﻢ ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺧﻴﺮﺧﻮﺍﻫﻲ ﺍَﻣﻴﻨﻢ. (اعراف/٦٨)
همان طور که مشاهده میکنید عکسالعمل قوم عاد در برابر دعوت حضرت هود، نسبتهای ناروا همچون دروغگویی و سفاهت (نادانی) بود. حضرت هود بدون آنکه عصبانیتی از خود نشان بدهد به طور منطقی جواب آنان را میدهد و میگوید:
«ای قوم من، در من سفاهتی نیست، ولی من فرستادهای از جانب پروردگار جهانیانم».
در ادامه میگوید: پیامهای پروردگارم را به شما میرسانم و برای شما خیرخواهی امینم.
أَوَعَجِبْتُمْ أَن جَاءَكُمْ ذِكْرٌ مِّن رَّبِّكُمْ عَلَىٰ رَجُلٍ مِّنكُمْ لِيُنذِرَكُمْ وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِن بَعْدِ قَوْمِ نُوحٍ وَزَادَكُمْ فِي الْخَلْقِ بَسْطَةً فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ
[ﺁﻳﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﻛﺮﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﻣﺮﺩﻱ ﺍﺯ ﺟﻨﺲ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﻣﻌﺎﺭﻓﻲ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺁﻣﺪﻩ ﺗﺎ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ [ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺩﻧﻴﺎ ﻭ ﺁﺧﺮﺕ] ﺑﻴﻢ ﺩﻫﺪ؟! ﻭ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺟﺎﻧﺸﻴﻨﺎﻧﻲ ﭘﺲ ﺍﺯ ﻗﻮم ﻧﻮﺡ ﻗﺮﺍﺭ ﺩﺍﺩ، ﻭ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ [ﺟﺴﻢ ﻭ ﺟﺎﻥ] ﻧﻴﺮﻭﻣﻨﺪﻱ ﻭ ﻗﺪﺭﺕ ﺍﻓﺰﻭﺩ، ﭘﺲ ﻧﻌﻤﺖﻫﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻳﺎﺩ ﺁﻭﺭﻳﺪ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﻳﺪ]. (اعراف/٦٩)
همین نحوه برخورد یعنی بیان لحن حق در برابر عکسالعمل مخالفان را در رفتار حضرت موسی (ع) با فرعون نیز مشاهده میکنیم.
ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَىٰ بِآيَاتِنَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَظَلَمُوا بِهَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُفْسِدِينَ
ﺳﭙﺲ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺍﻥ ﮔﺬﺷﺘﻪ ﻣﻮﺳﻲ ﺭﺍ ﺑﺎ ﺁﻳﺎﺕ ﺧﻮﺩ ﺑﻪ ﺳﻮﻱ ﻓﺮﻋﻮﻥ ﻭ ﺍﺷﺮﺍﻑ ﻭ ﺳﺮﺍﻥ ﻗﻮﻣﺶ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻳﻢ، ﻭﻟﻲ ﺁﻧﺎﻥ ﺑﻪ ﺁﻥ ﺁﻳﺎﺕ ﺳﺘﻢ ﻭﺭﺯﻳﺪﻧﺪ. ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﺄﻣﻞ ﺑﻨﮕﺮ ﻛﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﻣﻔﺴﺪﻳﻦ ﻭ ﺗﺒﻬﻜﺎﺭﺍﻥ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ؟ (اعراف/١٠٣)
وَقَالَ مُوسَىٰ يَا فِرْعَوْنُ إِنِّي رَسُولٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ
ﻭ ﻣﻮﺳﻲ ﮔﻔﺖ: ﺍﻱ ﻓﺮﻋﻮﻥ! ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻣﻦ ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻩﺍﻱ ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻧﻢ.
(اعراف/١٠٤)
حَقِيقٌ عَلَىٰ أَن لَّا أَقُولَ عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ قَدْ جِئْتُكُم بِبَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَرْسِلْ مَعِيَ بَنِي إِسْرَائِيلَ
ﺳﺰﻭﺍﺭ ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺩﺭﺑﺎﺭﻩ ﺧﺪﺍ ﺳﺨﻨﻲ ﺟﺰ ﺣﻖ ﻧﮕﻮﻳﻢ. ﺑﻲﺗﺮﺩﻳﺪ ﻣﻦ ﺩﻟﻴﻠﻲ ﺭﻭﺷﻦ [بر ﺻﺪﻕ ﺭﺳﺎﻟﺘﻢ] ﺍﺯ ﺳﻮﻱ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺑﺮﺍﻱ ﺷﻤﺎ ﺁﻭﺭﺩﻩﺍم، [ﺍﺯ ﺣﻜﻮﻣﺖ ﻇﺎﻟﻤﺎﻧﻪﺍﺕ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﺍﺭ] ﻭ ﺑﻨﻲﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ﺭﺍ [ﺑﺮﺍﻱ ﻛﻮﭺ ﻛﺮﺩﻥ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺳﺮﺯﻣﻴﻦ] ﺑﺎ ﻣﻦ ﺭﻭﺍﻧﻪ ﻛﻦ. (اعراف/١٠٥)
همان طور که ملاحظه میکنید حضرت موسی در برابر ستمی که از سوی فرعونیان به او شد و قطعا در این برخورد بیاحترامی و بیحرمتی هم وجود داشته؛ اما موسی بدون عصبانیت که منجر به رفتار یا کلامی ناشایست از سوی او شود پاسخشان را میدهد. در این پاسخ باز هم حکمت نهفته است. حضرت موسي علیهالسلام دوباره از فرصت استفاده میکند و روشنگری میکند و آنها را به خدا و توحید و دوری جستن از باطل دعوت میکند.
بنابراین اگر در مواردی اربابرجوعی از روی عصبانیت حرفهای ناسزایی خطاب به مدیر بزند، در اینجا بیش از هر امری لازم است مدیر در برابر این گونه پرخاشگریها جز سخن حق و منطقی، سخنی دیگر بر زبان جاری ننماید که قطعاً این امر نتیجهاش بهتر خواهد بود.
دکتر نصرالله شفیعی
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/7240