پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، استان کرمانشاه؛ زمانی عنوان استان پنجم ایران را بر پیشانی خود میدیدید و سرزمینی بود که با این نرخ بیکاری و میزان فلاکتزدگی و فشارهای خرد و کلان فعلی در مقایسه با سطحش با استانهای دیگر چنین نبود. اما به لطف دولتمردان بیتدبیر و یاسپرور هشت سال گذشته، به مدد برخی نمایندگان نه چندان محترم در ادوار مختلف که تلاششان تنها بر محور منافع قومی و قبیلگی و خانوادگی استوار بود، به جایگاهی در بین سایر استانها رسیده که باید به حالش گریست.
پس از هشت سال سیاه، واقعاً کرمانشاه با این قدمت و قامت زیبا و سینه ستبرش، لایق بود که بهترین نیروها را در راس هرم مدیریتی خود داشته باشد که بحمدالله و با نگاه دقیق ریاست جمهور و وزیر کشور، رخساره انتصاب چنین دورنمایی دارد.
کوتاه، مختصر و مفید و به قول ادبا، قل و دلّ، آقای استاندار را نگارنده به نیکی میشناسد که نظامیای نظمدهنده است.
آقای استاندار وابستگی جریانی ندارد. روح نظاممندی و قابلیت رئیس جمهور هم در عدم وامداری است. نه نمایندگان شریف، نه احزاب ستادی و نه معاملهگران پنهان، جاهطلب و مردمفروش قدرت در کرمانشاه، هیچ یک نمیتوانند مدعی شوند که استاندار جدید وامدار آنهاست.
لذا طبیعی است که در این حالت بیش و پیش از همه این عناصر باید مراقب آنها که در چیدن بادمجان به دور قاب تخصص ژنتیکی دارند بود که این چتر بازان هواشناس، آفتابگردانهای سیاسی و عاملین وضع موجود که در تغییر موضع ید طولایی دارند، مقرب درگاه نشوند و کرمانشاه را باز هم با مکارگی در ته جدول اشتغال و معیشت قرار ندهند.
آقای استاندار اما، باید مراقب تمام تشنگان قدرت باشند چه آنها که در لباس و پوشش انقلابیگری درآمده و البته در باطن دنبال منافع خویش در قدرت و ثروت هستند و چه آنان که مسببان وضع موجودند و کارنامه عملکردشان تیره و تار است. باید بر چهره متملقین خاک پاشید و لازم است که هم از السابقون انقلاب در استان و هم از جوانان انقلابی، کارآمد و خوشفکری که در کرمانشاه کم نیستند و خود ایشان هم آنها را بهتر میشناسند کمک بگیرند و اتاق فکر قدرتمند، اهل تقوا و با نگاه انقلابی را برای انتصاب مدیران جهادی، ولایی، مومن، پاکدست و البته توانا تشکیل دهد. البته ما همچنان مطالبهگر حقوق مردم عزیز و آرمانهای انقلاب در استان خواهیم ماند و در کنار همه حمایتهایی که باید از دولت انقلابی و خدوم فعلی داشته باشیم، بر نقصها چشم نخواهیم پوشاند.
اما اشاره کوتاهی به برخی ایرادها به انتصاب استاندار نظامی لازم است که بشود. عموم نقدها به انتصاب نظامیان در سمتهای اجرایی را جریانهای اصلاحطلبی مطرح کرده و میکنند که در مواردی ایدهآل ذهنیشان در لیبرال-دموکراسی آمریکایی تبلور یافته است. این البته نظر نگارنده نیست و جریانهای فکری پیشروی این طیف خود به این موضوع معترفند. فلذا به جهت اختصار توجه عزیزان را به این موارد جلب مینمایم:
۱- جورج واشنگتن: نخستین رئیس جمهور ایالات متحده است با سابقه نظامیگری و فرمانده کل ارتش آمریکا در مبارزه با بریتانیاییها.
۲- جیمز مدیسون: چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده با درجه سرهنگی در ارتش آمریکا در شاخه ویرجینیا
۳- جیمز مونرو: پنجمین رئیس جمهور ایالات متحده با درجهی ماژور در ارتش قاره ای آمریکا
۴- اندرو جکسون: هفتمین رئیس جمهور ایالات متحده با درجه سرلشکری در نیروی زمینی ارتش آمریکا
۵- آبراهام لینکلن: شانزدهمین رئیس جمهور ایالات متحده با درجه سروان در ایالت ایلینوی آمریکا
و ... .
البته که ملاک برای نگارنده و اندیشه نگارنده دایر بر مدار اندیشه و عمل آمریکا نیست ولی چون عزیزانی که از عشاق سینه چاک ایالات متحده هستند سالهاست در ذم ورود افراد با سابقه نظامی به عرصه اجرا سخن میگویند خواستم نمونههایی برای جلوگیری از ایجاد تضاد اندیشه بیان کرده باشم.
یک نکته بسیار مهم که بین نیروهای نظامی در ایران با خیلی از کشورهای جهان افتراق ایجاد میکند، زندگی و مرام مردمی بخش قابل توجهی از سران نیروهای نظامی ارشد ایران اسلامی است که محبتشان در قلب مردم خانه گزیده است. سردار شهید کاظمی، سردار شهید سلیمانی در سطح ملی و سردارانی چون شهید دکامی در سطح استان کرمانشاه، به خوبی مرز نظامیگری توحیدی و اخلاق مدارانه را با نظامیگری متصلب و آزاردهنده غربی برای همه ما به منصه ظهور گذاشتهاند و نشان دادهاند که تفاوت ماهوی و معنوی فراوانی بین نظامی گری قلدرمآبانه رضاخانی و نظامیگری لطیف و البته دقیق اسلامی وجود دارد.
محمدحسین ترکمن
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/40010