پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، تاریخ انگلیس سراسر از جنایت، ظلم و تباهی و ویرانی در حق بسیاری از کشورهای جهان است. در این زمینه جنایتها و خیانتهایش در حق کشور و ملت ایران فراتر از آن است که بتوان به سادگی بیان کرد. بسیاری از این توطئهها و خیانتها در تاریخ کشف گردیده و بدان اشاره شده است، بسیاری نیز در پس پرده ابهام به صورت محرمانه فقط در مرکز اسناد دولت انگلیس بایگانی و نگهداری میشود.
یکی از خیانتهای بزرگ دولت انگلیس در حق ملت و کشور ایران، توطئهای بود که انگلیس با همراهی عوامل و مزدوران داخلیاش، منطقه هرات را از ایران جدا کرد.
اختلاف ایران و انگلستان بر سر هرات در دو مرحله رخ داد. مرحله اول در زمان محمدشاه قاجار به سال 1352 ه.ق و دیگر بار در سال 1273 هجری قمری به روزگار سلطنت ناصرالدین شاه قاجار.
در مرحله اول، زمانی که ایران هرات را به تصرف خود درآورد. دولت انگلستان که حاکمیت ایران بر هرات را تهدید برای کمپانی هند شرقی و مانعی در راه تحقق اهداف و برنامههای استعماریاش ارزیابی میکرد، بخشی از نیروی دریای خود مستقر در اقیانوس هند را به آبهای ایران در خلیج فارس و دریای عمان آورد و با قایقهای توپدار به بندر بوشهر حمله برد و تهدید کرد که اگر دولت ایران دست از هرات بر ندارد، سرتاسر سواحل و مناطق جنوب ایران را اشغال خواهد کرد. در این میان دولت ایران که توان مقابله با این تهدید را نداشت، به ناچار نیروهای خود را از هرات فراخواند.
دومین حمله ایران به هرات، در زمان ناصرالدین شاه قاجار اثرات زیانباری با خود داشت. این بار هم پس از اینکه هرات به عنوان بخش جداافتاده خاک ایران، به تصرف نیروهای ایرانی درآمد، دولت انگلستان مجدداً همان سیاست قایق توپدار را در پیش گرفت و با شلیک چند توپ به بندر بوشهر، نیروهای ایران را وادار به عقبنشینی از هرات کرد؛ اما دولت انگلستان این بار به عقبنشینی ساده ایران از هرات قناعت ننمود، بلکه خواستار انعقاد معاهدهای رسمی در این زمینه شد و سرانجام معاهده ننگین «پاریس» را به ایران تحمیل کرد. معاهده ننگین پاریس را فراماسونر معروف میرزا فرخخان امینالدوله کاشی امضا کرد، معاهدهای که بر اساس آن دولت ایران برای همیشه از حق حاکمیت خود بر هرات چشم پوشید.(1)
بدینسان میبینیم با اصرار و توطئه دولت خبیث انگلیس و به خاطر دلدادگی به قدرت توسط شاه قاجار و بیلیاقتی و سرسپردگی او، یکی از نقاط مهم ایران از کشورمان جدا گردید.
نکته مهمی که در اینجا باید به آن اشاره شود، نقش عوامل خودباخته و مزدور داخلی در دادن امتیاز به بیگانگانی مثل انگلیس است. تاریخ معاصر گواهی میدهد هر جا بخشی از میهن ما جدا شده و به بیگانگان واگذار شده یا تحتالحمایه آنها قرار گرفته است یک سرش انگلیس یا آمریکا بوده و سر دیگرش روشنفکران و حاکمان خائن داخلی. هر جا که حاکمان مقاومت کرده و دچار خودباختگی و خیانت نشدهاند استعمارگران نتوانستهاند ره به جایی ببرند.
قراردادهای ننگین ترکمانچای و گلستان و چندین قرارداد دیگر توسط رضاخان میرپنج که منجر به جدا شدن بخشهایی از کشورمان شد و همچنین جدا شدن بحرین به عنوان استان چهاردهم ایران، همه و همه ناشی از خیانت رهبران و روشنفکران داخلی بوده که به خاطر حفظ منافع خودشان و ماندگاری در قدرت، در برابر خوی روباهصفتی استکبار کوتاه آمدند و چنین خیانتهایی را در حق ملت ایران روا داشتند.
این را نیز نباید فراموش کرد که پس از پیروزی انقلاب اسلامی اگر تدابیر، شجاعت و اقتدار ولیفقیه در برابر زیادهطلبیهای آمریکا و انگلیس و سایر بیگانگان نبود اصلاحطلبان خائن و واداده قطعاً کشور را دچار ویرانی و تجزیه میکردند. همه این تجربهها نشان میدهد که مردم بیش از هر چیز باید به دنبال رهبرانی باشند که مؤمن، انقلابی و شجاع باشند که در برابر تشرهای دشمنان دچار وادادگی، تسلیم و خودباختگی نشوند.
پینوشت:
1) نیمهپنهان، جلد پانزدهم، نخست وزیران، اسدالله علم، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، چاپ چهارم بهمن 1387، ص10 ـ 11
1400 شمسی
دکتر نصرالله شفیعی
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/18435