به گزارش پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، اخیرا با هک دوربینهای امنیتی ندامتگاه اوین و پخش صحنههایی از برخورد خشن میان بعضی از نگهبانان و زندانیان یا برخوردهای میان زندانیان اعتراضاتی از سوی افکار عمومی نسبت به نحوه مدیریت فضای ندامتگاه بهوجود آمد که طبعا از جهات بسیاری به حق بود و این نوشتار قصد ندارد از ضرورت رفع این نواقص بکاهد. اما در همین حال بعضی از سلبریتیها و افراد فعال در فضای مجازی بهدلیل نگاه یکجانبه به گونهای اظهار عقیده میکردند که گویا زندانیان در جوامع غربی مورد توجه آنان بهویژه در ایالات متحده نوعی بهشت را تجربه میکنند!
واقعیت آنست که تقریبا در بخش اعظم زندانهای جهان وضعیت خوبی حاکم نیست و خشونت رواج جدی دارد. یک دلیل آن به محیط خاص تجمیع افراد جامعهستیز بر میگردد که مدیریتشان دشوار بوده و فشار انزوا و نیز محیطی که برای تنبیه طراحی شده بر فشارهای آن میافزاید. دلیل دوم نیز نگاه بعضی از مدیران زندانهاست که معتقدند محیط زندان نباید به تفریحگاه مبدل شده و خود به بهانهای برای اسکان مطلوب و گاه گاه خاطیان تبدیل شود. اینان معتقدند تنبیه معنای خود را داشته و همین برداشت باعث میشود محیط زندان از محیط مطلوب و راحت دور گردد.
فارغ از آن که کدام فلسفه را برای محیط زندان برگزینیم؛ روشن است که از منظر اسلامی زندان شکنجهگاه نیست بلکه محیط بازپروری است و طبعا صحنههای دیده شده در کلیپهای ویدیویی پذیرفتنی نیست؛ اما نگاه غلوآمیز و ناهمگون و نامتعادل به قضایا همیشه باعث میشود بجای حل مسایل به سوی پیچیده کردن مشکلات و لاینحل کردن آن برویم. از این رو، برای طرح این واقعیت و صورت مسئله که در محیطهای غربی نیز این معضل شدیدا خودنمایی میکند، تصویر مبالغهآمیز و کنتراست ایجاد شده میان غرب و ایران از سوی سلبریتیها و فعالان مغرض نادرست است؛ این گزارش به مرور گزارشهای منتشر شده در منابع غربی و آمریکایی از وضعیت زندانها در ایالات متحده که کشور مادر لیبرالیسم و دموکراسی از منظر بعضیها به شمار میرود؛ میپردازد.
دهههای متمادی است که زندانهای ایالات متحده سوژه انتقاد و اعتراض فعالان اجتماعی و بهویژه حقوق بشر است که مستقل از بازیهای سیاسی مرسوم غربیها فعالیت میکنند. از سوی دیگر در خود ایالات متحده نیز وضعیت زندانهای آمریکا به موضوع جذاب هالیوود مبدل شده و صدها فیلم سینمایی محیط خشن، فاسد و بیرحمانه زندانهای ایالات متحده را به تصویر کشیدهاند. تصویری که البته آگاهان و مستندسازان مستقل معتقدند در برابر واقعیت زندانها باز هم فاصله بسیاری داشته و در واقع زندانهای آمریکا بهویژه برای اقلیتهای نژادی جهنمی تصورناپذیر است.
شکنجه و آزار روحی در زندانهای آمریکا
وبسایت «listverse» در ششم آوریل 2017 در گزارشی به قلم «ماری پیال» از شیوههای عجیب و خشن شکنجه جسمی و آزارهای روحی در زندانهای آمریکا پردهبرداری کرده که به گفته نویسنده برای نخستین بار با شیوههای نقض حقوق بشری در زندانهای آمریکا روبهرو شده که به سادگی نمیتوان توصیف کرد.
«ماری پیال» که در منصب دادستان عمومی است و از نزدیک شرایط واقعی بسیاری از زندانهای آمریکا و نحوه رفتار با زندانیها روبهرو بوده مینویسد: اگرچه به ظاهر به لطف حساسیت رسانههای جمعی و بازتاب شرایط زندانها در روزنامهها، نیاز چندانی وجود ندارد که خود شخص از نزدیک از زندانهای آمریکا بازدید کند اما مسئله اینجاست که رسانهها، تصویری از زندگی و محل نگهداری زندانیها منعکس میکنند که اغلب با شرایط واقعی و نحوه رفتار مقامات زندان با آنها هیچ تناسبی ندارد. یا اینگونه القا میکنند از آنجایی که فرد مجرم جرمی را مرتکب شده بنابراین نباید نسبت به هرگونه رفتار مقامات زندان با او اعتراضی داشت.
با توجه به نوع نگرشی که در میان مقامات قضایی آمریکا حاکم بوده و ماری پیال به عنوان یک مقام مسئول از آن پرده بر میدارد؛ مروری بر رفتار آمریکا با زندانیان قابل فهم خواهد بود؛ هر چند هیچگاه پذیرفتنی نیست.
یک نمونه این شکنجهها که از آن پرده برداشته شد این بود که در سال 2012 مقامات زندان «دارِن راینی Darren Rainey» را مجبور کردند تا به مدت 2 ساعت با آب جوشی که دمای آن 82 درجه سانتیگراد بود دوش بگیرد؛ حمامی که موجب مرگ او شد. داغی آب به حدی بود که 90 درصد بدن «راینی» سوخته بود به گونهای که مقامات زندان بدن از هم گسیخته او را از حمام بیرون آوردند، پوست تنش تماما جدا شده بود.
به گفته دیگر زندانیها، راینی بیچاره در تمام مدت دو ساعت جیغ میکشید و کمک میخواست؛ مقامات زندان او را به زور در حمام کوچکی با آب جوش گرفتار کرده بودند که هیچ کنترلی هم بر تنظیم دمای آب نداشت. راینی، شیزوفرنی داشت و شکنجه حمام با آب داغ تاوان کثیف کردن سلولش بود که مقامات بیرحم زندان برای تنبیه او در نظر گرفته بودند.
همبندهای راینی میگویند او اولین کسی نیست که به شکنجه دوش آب داغ در اتاق دربسته محکوم میشود، اما اولین کسی است که جان خود را از دست میدهد.
نمونه خشن دیگر که در زندانهای آمریکا جریان داشته و مشابه نبرد گلادیاتورها تا سر حد مرگ است به نبرد ماندینگو معروف است. نبرد «ماندینگو» به نبردی در زمانهای قدیم گفته میشد که در آن اربابها، بردههای خود را مجبور به مبارزه با هم میکردند، عملی که بشر کنونی آن را غیرقابل پذیرش میداند و نکوهش میکند. اما هم اکنون در بیشتر زندانهای مدرن آمریکا بهکار گرفته میشود.
در زندان اصلی «سان فرانسیسکو» این گونه شکنجه زندانیها را «نبرد گلادیاتور» مینامند. به گفته «جِف آداچی» دادستان عمومی سان فرانسیسکو، مقامات و کارکنان زندان بر سر برنده شدن هر کدام از زندانیها شرطبندی میکنند؛ اگر هر کدام از محبوسان نخواهند که به این مبارزه فیزیکی تن دهند، افسران زندان آنها را به تجاوز جنسی و دیگر اعمال خشونتآمیز تهدید میکنند.
«جِف آداچی» با تشریح بیشتر این رفتارهای ظالمانه دوران بردهداری در دنیای به اصطلاح مدرن میگوید: این خشونتهای بیرحمانه را تنها میتوانم با عبارت «فیلمنامه دیگرآزاری به غایت شنیع» توصیف کنم که انگار از مجموعه تلویزیونی «بازی تاج و تخت Game of Thrones» کپیبرداری شده است.
«ریکو پالیکیکو گارسیا Rico Palikiko Garcia» از زندانیهای سابق زندان سان فرانسیسکو توضیح میدهد که چگونه با تهدید به ضرب و شتم و آزار و اذیت مجبور به شرکت در «نبرد گلادیاتور» شده و قفسه سینهاش شکسته شده است. ریکو همچنین با بیان بسیاری از تجربههای همبندی خود در زندان میافراید: نیروهای مسلح زندان ما را تهدید میکردند که هنگام مراجعه به بیمارستان زندان، درباره علت شکستگی اعضای بدنمان به دکتر دروغ بگویم، مثلا دروغی مانند هنگام بازی صدمه دیدهایم، در غیر اینصورت شکنجه جسمانی و روحی در انتظارمان بود.
مورد دیگر شکنجه، گرسنگی و تشنگی دادن تا حد مرگ است. در سال 2016 «تریل توماس Terrill Thomas» در زندان شهر میلواکی، ایالت ویسکانسین، به علت کمبود آب جان خود را از دست داد. پزشکی که «توماس» را کالبدشکافی کرده بود، تشنگی او را بسیار عمیق اعلام کرد. بررسیهای بیشتر نشان داد توماس هنگام مرگ مشکل روانی داشته و در دهمین روز انتقال به سلول انفرادی فوت کرده بود. مقامات زندان مدعی شدند پس از اینکه توماس عادت کرده بود شیر آب سلول را باز نگه دارد، آب سلول او را قطع کرده بودند. شاهدان در زندان گزارش دادند که بارها روزهای متوالی صدای توماس را میشنیدند که از مأموران زندان التماس میکرد که به او آب بدهند. در سال 2013 «ریچارد مایر» خود را در زندان شهرستان «میامی- دید»، ایالت فلوریدا، حلقآویز کرده بود، در یادداشت خودکشی خود مأموران زندان را به شکنجه دادن زندانیها با غذا ندادن و تحمیل گرسنگی شدید متهم کرد و او همچنین گفتههای دیگر زندانیها را تکرار کرده بود که مأموران زندان آنها را مجبور به دعوا میکردند و بر سر برنده شدن هر کدام از آنها شرطبندی میکردند.
خشونت جنسی و تحقیر از روشهای جاری و ساری در همه زندانهای آمریکاست؛ البته آمریکاییها آخرین کشفیات و اختراعات خود را در شکنجهگری بر روی زندانیانی از کشورهای دیگر امتحان کردند زندانیانی که در زندانهای ابوغریب، قندهار و بگرام (زندانهایی که بسیاری قبل از رفتن به گونتانامو به آنجا برده میشدند) بودند گزارش کردهاند در این زندانها با روشهای شنیع مورد تجاوز جنسی قرار گرفتهاند. روشهای دیگری برای شکنجه که در این گزارش به آنها اشاره شده است، رژه بردن مردان برهنه جلوی سربازان زن، وادار کردن آنها به پوشیدن لباسهای زیر زنان و رقصیدن با سایر مردان و مجبور کردن آنها به تماشای فیلمهای هرزه بوده است. این روشها در حالی مورد استفاده قرار میگرفت که خشونت جنسی جزو جرائم جنگی قلمداد میشود.
بهکارگیری زندانیان به عنوان سوژههای تحقیقات خشن شکنجه برای شناخت آستانه تحمل که در موارد زیادی به مرگ یا دیوانه شدن زندانیان میانجامد؛ هنوز در زندانهای آمریکا جریان دارد. ایجاد محرومیت حسی و نیز بررسی آثار انزوای شدید از آن جمله است.
در زندانهای سازمان سیا بهخصوص از روش محرومیت حسّی برای ایجاد حس ترس، گمگشتگی و ایجاد حس وابستگی روانشناختی به فرد بازجو استفاده میشود. در دهه 1950 سازمان سیا پژوهشی درباره رفتار انسان و کنترل ذهن انجام داد.
دکتر هب، روانشناس و استاد دانشگاه مک گیل پژوهشهایی بر روی افرد انجام داد و تلاش کرد با قرار دادن آزمودنیها در اتاقکهایی با دستگاه تهویه مطبوع که به دستگاههای گوش پوش، دستکش و عینکهای فضایی مجهز بودند در آنها حالتهایی شبیه به روانپریشی ایجاد کند.
افرادی که در این اتاقکها قرار گرفته بودند بعد از گذشت 24 ساعت توهمهایی از انواع مختلف، اعم از توهمهای شنیداری، دیداری و غیره داشتند؛ بعد از گذشت 48 ساعت شخصیت آنها کاملا از هم گسیخت و دچار حالتهای شخصیت زدودگی شدند.
این روش بیرحمانه نیز آثار روانشناختی متعددی اعم از توهم، آسیبهای هیجانی، هذیان و افت کارکردهای شناختی (ذهنی) فرد را به همراه دارد. استفاده از زندان انفرادی برای بازجویی از فرد تحت «کنوانسیون منع شکنجه»، «کنوانسیون ژنو» و در کل قوانین بینالمللی غیرقانونی محسوب میشود.
در پایان فقط به یک نمونه دیگر که بیرحمانهترین شکنجه بوده و ابتدا بر زندانیان گوانتانامو و سپس بهصورت عام استفاده شد؛ اشاره میشود و آن شکنجه به روش غرق مصنوعی است. غرق مصنوعی (به انگلیسی: waterboarding) یا القای حس خفگی با آب، شیوهای از شکنجه است که در آن بازجوها شخص بازداشتی را برهنه کرده، به یک تخته چوب میبندند و با قرار دادن ارتفاع سر پایینتر از ارتفاع پاها، پارچهای بر سر و صورت فرد بازداشتی میبندند و با آبریختن و خیس کردن پارچه به صورت متناوب، امکان نفسکشیدن فرد بازداشتی را از بین میبرند. فرد بازداشتی با هر نفس به جای تنفس هوا، آب وارد مجاری ریه خود میکند اما چون سر پایینتر از بدن است ریه پر از آب نمیشود در تعدادی از فیلمهای سینمایی این شیوه شکنجه نمایش داده شده است.
نهایتا بر این واقعیت تاکید میکنیم که تاریخ معاصر و تجربیات و اطلاعات کنونی روشن میدارد که منشاء اختراع روشهای شکنجه و زندانداری خشونتآمیز ایالات متحده و کشورهای غربی است؛ روشهایی که اثبات میکند شعار حقوق بشر و دفاع از حقوق انسانها آنهم از سوی دولت جنایتکاری چون ایالات متحده دروغ محض میباشد.
اما طبیعی است که نظام اسلامی که قصد دارد جامعهای مبتنی بر آموزههای الهی سامان دهد هیچگاه نباید در مسیر کشورهای غربی گام برداشته و تخلفات اینچنینی که در کلیپهای ویدیویی هکشده دیده شد؛ نباید تکرار گردد؛ در این راستا واکنش سریع قوه قضائیه و مسئول سازمان زندانها نیز در برخورد با متخلفان قابل تقدیر بوده و امیدواریم هیچگاه شاهد نمود روشهای اینچنینی در زندانها نباشیم.
میثم حاجی
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/17427