پايگاه خبري تحليلي «نيک رو»، به نظر میرسد داستان سوریه به این سادگی نیست که «رئیس جمهور اسد سقوط کرد» و «سلفیهای تکنوکرات» به قدرت رسیدند.
این فروپاشی در یک سطح، قابل پیش بینی بود. اسد در چند سال گذشته تحت تأثیر مصر و امارات بود. آنها از او خواسته بودند تا از ایران و روسیه جدا شود و به سمت غرب حرکت کند. حدود 3-4 سال بود که به صورت تدریجی چنین حرکتی را علامت و اجرا میکرد. ایران به ویژه بر سر مسائل عملیاتی که در آن با نیروهای سوری همکاری می کرد با موانع فزاینده ای روبرو می شد. تغییر اسد حاوی پیامی به ایران بود.
وضعیت مالی سوریه – پس از سالها تحریم سزار آمریکا، به علاوه از دست دادن تمام درآمدهای کشاورزی و انرژی که توسط ایالات متحده در شمال شرق سوریه اشغالی ضبط شده بود – فاجعهبار بود . سوریه به سادگی اقتصاد نداشت .
بدون شک، دستیابی به اسرائیل و واشنگتن به عنوان تنها راه خروج عملی از معضل به اسد معرفی شد. آنها از او التماس کردند که «عادی سازی» می تواند منجر به لغو تحریم ها شود. و به گفته کسانی که با او در تماس بودند، اسد (حتی در ساعت یازدهم قبل از «تهاجم» تحریرالشام) معتقد بود که کشورهای عربی نزدیک به واشنگتن به جای اینکه ببینند سوریه طعمه متعصبان سلفی شود، رهبری مستمر او را انتخاب خواهند کردند.
واضح است: مسکو و تهران به اسد هشدار داده بودند که ارتش او با دادن دستمزدهای بسیارکم، و بیش از حد تحت نفوذ و رشوه سرویسهای اطلاعاتی خارجی قرارداشتن، (در مجموع) بسیار شکننده بوده و نخواهد توانست در مواقع بحرانی از دولت دفاع موثر بعمل آورد. اسد همچنین بارها در مورد تهدید جنکجویان ادلب که قصد تصرف حلب را داشتند هشدار دریافت کرده بود، اما رئیس جمهور نه تنها هشدارها را نادیده گرفت بلکه آنها را رد می کرد.
نه یک بار، بلکه دو بار، حتی در «روزهای آخر» که شبه نظامیان جولانی در حال پیشروی بودند، به او حمایت یک نیروی نظامی بسیار بزرگ خارجی پیشنهاد شد. اسد نپذیرفت. او در اولین فرصت به یکی از مصاحبهکنندگان گفت: « ما قوی هستیم ». اما اندکی بعد، برای بار دوم اعتراف کرد: « ارتش من در حال فرار و فروریختن است ».
با این وجود، اسد تا آخرین لحضات توسط متحدانش رها نشد. ولی تا آن موقع دیگر خیلی دیر شده بود. دو تن از بازیگران اصلی (روسیه و ایران) ناامید شده چرا که بدون رضایت اسد قادر به کمک نبودند.
یک سوری که خانواده اسد را میشناخت و درست قبل از حمله به حلب مدتها با رئیسجمهور صحبت میکرد، او را بهطور شگفتانگیزی متعجب و بیتفاوت یافت – به دوستش اطمینان داد که نیروی کافی (2500) در حلب برای مقابله با تهدیدات جولانی وجود دارد. و اشاره به اینکه رئیس جمهور سیسی ممکن است آماده باشد تا با کمک به سوریه وارد عمل شود. (البته مصر از قدرت گرفتن اسلام گرایان اخوان المسلمین در یک کشور سکولار بعثی سابق می ترسید).
ابراهیم الامین، سردبیر الاخبار ، به برداشت مشابهی از اسد اشاره کرد:
به نظر میرسد اسد مطمئنتر شده بود که ابوظبی میتواند مشکل خود را با آمریکاییها و برخی اروپاییها حل کند چرا که بوی گفته شده بود "در صورت موافقت با استراتژی خروج از ائتلاف با نیروهای مقاومت، از کمک های اقتصادی زیادی برخوردار خواهد شد. از این رو وسوسههای اقتصادی زیادی شنید. یکی از کارگزارن اسد که تا آخرین ساعات قبل از ترک دمشق نزد او بود، میگوید که این مرد همچنان امیدوار بود که اتفاق بزرگی برای جلوگیری از حمله جناحهای مسلح رخ خواهد دهد. او به اشتباه معتقد بود که «جامعه عربی و بینالمللی» ترجیح میدهند که او در قدرت بماند تا اینکه اسلامگرایان اداره سوریه را به دست بگیرند.
با این حال، حتی زمانی که نیروهای جولانی در بزرگراه M5 به سوی دمشق می شتافتند، خانواده بزرگ اسد و مقامات کلیدی هیچ تلاشی برای آماده شدن برای خروج یا هشدار به دوستان نزدیک خود برای فکر کردن در مورد چنین موارد احتمالی انجام نمی دادند. حتی زمانی که اسد در مسیر مسکو به سمت حمیم می رفت ، هیچ توصیه ای مبنی بر «خروج» به دوستان ارسال نشد.
دومین کارگزار اسد گفت که پس از خروج بیصدا اسد به مسکو نمیدانستند چه کسی دقیقاً یا چه زمانی به ارتش سوریه دستور خروج و آماده شدن برای انتقال داده است.
اسد در 28 نوامبر - یک روز پس از حملات هیات تحریرالشام در استان حلب و پیشروی سریع آنها به سمت جنوب (و یک روز پس از آتش بس در لبنان) - برای مدت کوتاهی از مسکو بازدید کرد. مقامات روسیه در مورد محتوای دیدارهای رئیس جمهور در مسکو چیزی نگفته اند و خانواده اسد نیز گفته اند که رئیس جمهور نیز با سکوت کامل از روسیه بازگشته است.
برای آخرین بار که اسد به مسکو رفت دوباره چیزی به نزدیکانش در باره اینکه برای همیشه می رود، نگفت.
چه چیزی باعث این طرز فکر خارج از شخصیت وی شد؟ هیچ کس نمی داند؛ اما اعضای خانواده حدس می زنند که بشار اسد به دلیل بیماری شدید همسرش اسما، به شدت دچار آشفتگی عاطفی شده است.
به بیان صریح، در حالی که سه بازیگر اصلی به وضوح میتوانستند مسیری را که رویدادها در حال حرکت هستند ببینند (شکنندگی دولت تعجبآور نبود)، با این حال، طرز تفکر منفی اسد از یکطرف و سرعت تهاجم نظامی گروههای مهاجم از طرف دیگر شگفتانگیز می نمود. این "یک بلای سیاه" واقعی بود.
چه عواملی باعث ایجاد این وقایع شد؟ اردوغان چندین سال است که از اسد خواسته است ابتدا با "اپوزیسیون قانونی سوریه" مذاکره کند. ثانیاً او قانون اساسی را اصلاح و بازنویسی کند و ثالثاً دیدار رو در رو با رئیس جمهور اردوغان (چیزی که اسد پیوسته از انجام آن امتناع می کرد). هر سه قدرت ایران روسیه و ترکیه اسد را تحت فشار قرار دادند تا با «اپوزیسیون» مذاکره کند، اما او این کار را نکرد و با اردوغان نیز ملاقات نکرد. (این دو از هم متنفرند). ناامیدی در این فهرست، شمارش های بیشتری داشت.
اردوغان اکنون بدون تردید «مالک» « سوریه سابق» است . احساسات بازستانی سرزمین عثمانی به وجد آمده است و خواهان انتقامجوئی ترکی بیشتری است. با این حال، برخی دیگر - ساکنان شهرهای سکولار ترکیه - کمتر به نمایش ناسیونالیسم مذهبی ترک مشتاق هستند.
با این حال، اردوغان ممکن است (یا به زودی) پشیمانی را تجربه کند: بله، ترکیه به عنوان صاحبخانه جدید سوریه شناخته می شود، اما او اکنون «مسئول» اتفاقات بعدی است. هیات تحریرالشام هم اکنون به وضوح به عنوان یک پروکسی ترکیه ای افشا شده است). اقلیت ها کشته می شوند، اعدام های وحشیانه فرقه ای در حال افزایش است. فرقه گرایی افراطی تر می شود. هنوز اقتصاد سوریه در چشم انداز دیده نمی شود. بدون درآمد، و بدون سوخت برای پالایشگاه بنزین (که قبلا توسط ایران عرضه می شد)
طرفداری اردوغان از القاعده با نام جدید وغربی شده همیشه این خطر را دارد که ثابت شود که این رنگ و لعاب نازکی است که بر خطرناکترین گروه تروریستی زده شده است. (همانطور که قتل های فرقه ای بی رحمانه نشان می دهد). آیا جولانی موفق خواهد شد که القاعده تغییر شکل یافته در کت و شلوار را به پیروان نامتعارف خود تحمیل کند؟ ابوعلی الانباری، دستیار ارشد البغدادی در آن زمان (2012-2013)، این ارزیابی تند از جولانی ارائه کرد:
او فردی حیله گر است. دو رو؛ خودش را می پرستد؛ به سربازان خود اهمیتی نمی دهد. حاضر است خون آنها را فدا کند تا در رسانه ها نامی برای خود دست و پا کند - با شنیدن نامش در شبکه های ماهواره ای می درخشد .
در هر صورت، یک نتیجه واضح این است که ترفند اردوغان، فرقهگرایی سنی و امپریالیسم عثمانی را دوباره شعلهور کرده است. پیامدهای آن بسیار زیاد خواهد بود و در سراسر منطقه موج خواهد زد. مصر در حال حاضر مانند ملک عبدالله در اردن مضطرب است.
بسیاری از اسرائیلیها خود را «برنده» پایان سوریه میدانند - آنها توانستند خط تدارکات محور مقاومت را در میانه آن قطع کنند. رئیس امنیت اسرائیل رونان بار به احتمال زیاد توسط ابراهیم کالین، رئیس اطلاعات ترکیه، هنگامی که آنها در 19 نوامبر در استانبول در مورد تهاجم مورد انتظار به ادلب ملاقات کردند به احتمال زیاد زمان برقراری آتش بس در لبنان و ممانعت از عبور نیروهای حزب الله توسط اسرائیل را بایکدیگر مرور کردند (اسرائیل بلافاصله تمام گذرگاه های مرزی بین لبنان و سوریه را بمباران کرد.)
با این وجود، اسرائیلیها ممکن است بزودی متوجه شوند که سلفی ها در آینده ای نه چندان دور با احساسات دوباره برانگیخته شده، نه دوست آنها خواهند بود - و نه در نهایت به نفع آنها وارد عمل خواهند شد.
ایران در 17 ژانویه 2025 توافق دفاعی مورد انتظار با روسیه را امضا خواهد کرد.
روسیه بر جنگ در اوکراین تمرکز خواهد کرد و از باتلاق خاورمیانه دور خواهد ماند - تا بر بازسازی آهسته جهانی که در حال وقوع است تمرکز کند و در مورد تصویر بزرگ تلاش میکند تا ترامپ در زمان مناسب، منافع امنیتی «هارتلند» آسیایی و بریکس را به رسمیت بشناسد، و با برخی از مرزهای حوزه امنیتی ریملند (آتلانتیک) توافق کند تا زمینه برای همکاری در مورد مسائل ثبات استراتژیک جهانی و امنیت اروپا فراهم شود.
آلستر کروک
1 ژانویه 2025
برگردان، کوتاه سازی و تنظیم سیدعلی اصغر شهدی
اشتراک گذاری: لینک کوتاه: https://www.nikru.ir/p/102871