اشتراک خبر در:

نيك رو: دو سارق سریالی دوچرخه و کتانی های شهروندان شهرک ولیعصر، توسط ماموران عملیات کلانتری شناسایی و دستگیر شدند. يكي از اين دزدها ادعا مي كند به خاطر اينكه پدربزرگش به دليل بدهي مالي مادرش را گرو گرفته بود مجبور شده سرقت كند تا بتواند مادرش را از بند پدربزرگ رهايي دهد.

رئیس کلانتری 153 شهرک ولیعصر در تشریح این خبر گفت: مدتی بود که سرقت دوچرخه در محله شهرک ولیعصر افزایش یافته بود و شناسایی و بازداشت متهمین نیز در دستور کار قرار داشت تا اینکه بالاخره ماموران عملیات کلانتری توانستند در عملیاتی فنی و پلیسی هر دو متهم این پرونده را شناسایی و دستگیر کنند.

 در تحقیقات به عمل آمده از متهمان که هر دو پسرهای جوان معتادی بودند مشخص شد آنها دارای سابقه مصرف مواد بوده و زمانیکه برای ترک اعتیاد در کمپی در یافت آباد بستری شده بودند با هم آشنا می شوند.

بعد از آشنایی، یکی از این دو پیشنهاد سرقت را با دیگری مطرح می کند به این صورت که طراح نقشه که ساکن یک آپارتمان در شهرک ولیعصر بوده است پیشنهاد می کند دوچرخه حرفه ای و گرانقیمت یکی از همسایگانشان را که آن را در پارکینگ پارک می کند سرقت کنند و دیگری نیز با گرفتن کلید خانه از این فرد، بعد  از رهایی از کمپ در فرصت مناسب به آپارتمان محل سکونت او می رود و دوچرخه را سرقت می کند.

بعد از این اتفاق بود که سرقت های سریالی این دو سارق کلید خورد. متهمان در توضیح شگرد سرقت های خود مدعی می شوند که به درب آپارتمان و مجتمع های مسکونی در محدوده شهرک ولیعصر مراجعه می کردند و زنگ یکی از واحد ها را می زدند و اعلام می داشتند همسایه یکی از واحدها هستند و کلید همراه شان ندارند و کسی هم در خانه نیست که در را برایشان باز کند و همسایه نیز بدون بررسی صحت و سقم گفته های این افراد، در را برای دو متهم باز می کردند و متهمین با ورود به پارکینگ ، کتانی و یا دوچرخه های موجود در مجتمع را به سرقت می بردند.

در ادامه طی بازجویی های فنی فرد مالخر این افراد نیز شناسایی و با تلاش تیم عملیات کلانتری بازداشت شد. فرد مالخر یک دوچرخه ساز در شهرک ولیعصر بوده که تا به الان از او 10 دوچرخه سرقتی کشف شده است اگرچه سارقان تنها به 5 فقره سرقت اعتراف کرده اند.

سرهنگ علی شریفی در پایان این خبر اذعان داشت هر دو متهم معتاده به ماده مخدر گل بوده و انگیزه شان را نیز مالی عنوان کرده اند.

در ادامه گفت و گوي اختصاصي خبرنگار ما را با يكي از متهمين كه متولد سال سال 1378 بود مي خوانيد:

چه شد به فكر سرقت افتادي؟

وقتي با متهم ديگر پرونده در كمپ ترك اعتياد آشنا شدم هم او معتاد به گل بود هم من. از آنجا كه بيرون آمديم من پاك شدم اما او همچنان اعتياد داشت. يك روز به من گفت بيا برويم دوچرخه همسايه من را بدزد و كليد آنجا را نيز خودش به من داد و من هم براي اولين بار اين كار را كردم. بعد از آن ديگر كاري نكردم تا اينكه مجبور شدم دوباره به سرقت روي بياورم كه خيلي زود دستگير شدم.

اينطور كه مالخرت گفته است خيلي خيلي هم زود دستگير نشده اي؟

نه. من فقط 5 عدد دوچرخه دزديده ام كه همه آنها را از مالخرمان گرفته اند.

مالخرت كه بود؟

يك تعميركار دوچرخه كه در محله خودمان كار مي كرد.

چرا مجبور شدي سرقت كني؟

پدرم بي پول بود و براي اجاره خانه ما 400 هزار تومان كم داشتيم. اين پول را از پدر مادرم قرض كرد. پدرم نتوانست اين پول را بازگرداند و به همين دليل پدربزرگم دخترش را كه مادر من باشد گرو گرفت و نمي گذاشت كه او به خانه ما بيايد و من كه از اين موضوع عصباني و ناراحت بودم تصميم گرفتم دوچرخه سرقت كنم تا پول به دست بياورم و بدهي پدربزرگم را بدهم.

از هر دوچرخه چقدر به شما مي رسيد و چرا سر كار نرفتي؟

اين آقا نهايتا هر دوچرخه را از ما 300 هزار تومان مي خريد و به من تنها 150 هزار تومان مي رسيد و از طرفي چون فرصت كمي براي به دست آوردن اين پول داشتم عاقلانه نبود كه سر كار بروم!